- شناسه خبر : 20667
توسعهی از جنس «بیحوصلگی» و «شتاب زدگی»
برسد بدست کشاورزان صفیآباد
همین چند هفتهی قبل بود، تمام قد مدافع حق و حقوق شما عزیزان بودیم، به تفصیل از حوزهی ۹۱۰۰ هکتاری آبخیز قهرود و جوینان و تخلیهی سد شیخ بهائی برایتان نگاشتیم.
مدعای حقوقتان شدیم، آن موقع اصلاً در تخیلمان هم نمیگنجید، که چگونه همجنس بخواهد یا بتواند با همجنس خود، به «تقابل زیست محیطی» افتد.
کشاورز آب بر روی مرتعدار ببند،
روستا و دهی را به نابودی کشد،
افزون بر دهها هزار درختِ چندین ده ساله را، به خشکی گراید،
و خیالش نباشد.
موضوع چالشهای حوزهی آب حداقل میهمان سه دههی ماست،
خاطرمان میآید «دهه آب جهانی» از ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۵، به تفصیل این «تضاد منافع» را پیشبینی کرده بود.
گوشمان نشنید!
مدیران مان درک صحیحی از عمق فاجعه نداشتند.
و شد آنچه که نباید میشد!.
حالا خیلی زودتر از پیشبینیها، جای جای شهرستان دچار «اولویت منافع فردی یا گروهی زیست محیطی» شدهایم،
بدون اینکه به «منافع جمع و پایداری توسعه» بيانديشیم.
شهرمان هم که الحمدلله، «سند آمایش سرزمینیش» نمیدانیم کنج کدام قفسه یا گنجینهی ادارهی دارد «قهوهی انوشهی نوشآباد » را نوشجان میکند!
مقتضی بود، حالا که مدیران شهریمان، کمتر به پایداری توسعه میاندیشند و صدای ذینفعان را نمیشنود، خود همجنسان به فکر هم باشند،
کشاورزان به فکر کشاورزان،
مرتعداران به فکر مرتعداران،
قرنهاست رواناب «حوزهی آبخیز قهرود جوینان» معروف به «آب شاه» به «مزارع دشت صفیآباد» میپیوندد،
روی پای خودش،
چندکیلومتری از مرتع و دو روستا و دهها هزار درخت مرتعی و کشاورزی میگذرد،
همه را مشروب میکند،
حیات را به کشاورزی دو روستای مسلمآباد و حسینآباد بخش قمصر میدهد،
و به صفیآباد میرسد،.
آنجا، حیات ۵۳۰ خانوار باغدار کاشانی،
۹ حلقهی چاه آب عمیق،
۴۰۰ هکتار باغ،
۹۰ هکتار اراضی زراعی و صیفی،
را مشروب میکند.
ولی حالا سایهی سنگین خشکسالی کمرشان را شکسته
کشاورزان صفیآباد هم حق دارند،
آنها هم حال روزشان خوب که نیست،
اصلا هم، چنگی به دل نمیزند.
ولی ایشان هم، از جنس کشاورزی و مرتعداری هستند.
گمانمان نمیرود، دلشان رضا دهد، دهها هزار درخت و درختچه، دام و چوپان، حیات وحش و چرنده و پرنده و آبزیانی که حیاتشان به این جوی روان آب بسته است، از بین برود.
کشاورزان و مرتعداران آخرین نسلهای هستند، با اعتقاد باورهای قدیمی «طبیعت مداری»؛
معتقد به رعایت حقوق پرندگان و چرندگان و دام، اعتقادی که میتواند به مال و محصولات کشاورزی برکت بدهد،
رونق بدهد،
خیر و روزی بدهد.
حالا چه شده که کشاورزان صفیآباد، نمیخواهند یا نمیتوانند معتقد به رعایت حقابهی زیست محیطی مراتع و کشاورزان دو روستا باشند،
برایمان قابل درک و فهم نیست.
اینکه چگونه خودمان بدست خودمان تیشهٔ بر ریشهیمان میزنیم،
برایمان قابل درک نیست.
باور بفرمائید اگر روزگار کشاورزی و مرتعداران قمصر، مسلمآباد و حسینآباد خوب نباشد، حال و روز کشاورزی صفیآباد هم خوب نخواهد بود، این از «اصول ابتدای طبیعت» ست،
چه بدانیم چه ندانیم.
چه باور کنیم چه نکنیم!
دریغِ آب از حیات وحش و مردمان بالادست، «توسعهی بیحوصلگی» ست بجای «توسعهی پایدار.».
اینکه «باورهای اعتقادی طبیعت مداری» کشاورزان صفیآباد نابود شده باشد به زعم ما از خطرنابودی کشاورزیشان، بسیار خطرناکتر ست!
نیست؟