- شناسه خبر : 9317
سخنی با وزیر نیرو به بهانه پویش
گفتن ندارد؛ صدای «آب» میآید!
نقدی بر پویشها و مراسم افتتاحیه و کلنگزنی
صبح تا شب، شب تا صبح مراسم افتتاح و کلنگزنی برای «آب» و «برق» برگزار شود و مسئولین محترم حضوری و غیرحضوری، در محل یا به صورت ویدیو کنفرانس، روبانهای رنگی بُریده و کلنگهای آغاز عملیات بر زمین بزنند ولی اون وقت، کافی است یک «لامپ» و فقط یک «لامپ» در کوچه یا خیابانِ دورافتاده شهر خاموش شود یا «آب» منزل شهروندی در دورترین نقاط کشور برای دقایقی قطع شود در این صورت همهی این تبلیغات و بیا و بروها در کسری از ثانیه پودر شده و به هوا خواهد رفت.
آن وقت است هرچه در طول سالها و از تریبونهای مختلف رشتهاید، در یک «آن» و کمتر از یک «آن» پنبه خواهد شد. در این صورت آیا این گونه اقدامات ارزش این همه هزینه و اتلاف وقت و انرژی شما و مردم را داشته است؟
جناب وزیر؛ از شما و دوستان شما که گذشت. واپسین روزهای آخری است که تکیه بر این جایگاه و صندلی زدهاید. روبرگردانید باید دفتر و دستک را تحویل امانتدار و خدمتگزار بعدی داده و به سنگر خدمت دیگری رَحل اقامت گزینید ولی این چند خط برای آیندگان به یادگار نوشته شد تا وقتی مدیران تازهنفس و پرانرژی تکیه به صندلی وزارت و مدیریت و مدیرکلی زدند خطای شما و گذشتگان سلف شما را تکرار نکرده و بیش از این راه به خطا نروند.
نخست آن که بهترین تبلیغ و اطلاعرسانی برای وزارت نیرو همان خدمتی است که در دسترس همگان قرار گرفته است. جریان آبِ شرب و بهداشتی در خانۀ شهروندان، ترانهی روحبخش طراوت و تازگی است. آنگاه که همشهریان خوب و نازنین خسته و کوفته پس ازیک روز تلاشِ نفسگیر و خستهکننده به خانه میآیند؛ در گام نخست، تن بر آب سپرده و نشاط و شادابی از دست رفته را با نوازش روحبخش آب به دست آورده و جانی تازه میگیرند و این نعمتی با ارزش است که به لطف خدا با زحمت شما به دست آمده است. معجزهی حیاببخش آب که دمبهدم با دست پرتوان و بیمنت خانوادهی بزرگ آبفا در کالبد خسته روستائیان و شهروندان جانی تازه دمیده و زندگی را طراوتی دوباره میبخشد. زحمات شما شایستهی تقدیر و سپاس است.
«آب» که جای خود دارد. مجموعهی تحت امر وزارت نیرو در «برق» هم خوش درخشیده است. کاری به قطعی گاه و بیگاه ندارم و علت آن را نمیدانم ولی وقتی شهروندان پا بر آسمان ایران مینهند، شبِ ایران متفاوت با دیگر کشورهای جهان چون «خورشید» میدرخشد. نمیدانم کار درستی است یا خیر که ما در مصرف روشنایی دست و دلباز و ولخرجیم. شاید شبانگاه زمین در نقطهی که به ایران میرسد طعنه به خورشید زده که دنیا در اینجا روشنتر است. در هر صورت نور و روشنایی هم نعمت بزرگی است که به لطف خدا و به دست پرتوان کارکنان وزارت نیرو محقق شده و همچنان روشنایی بخش کوچه و خیابان و از همه مهمتر منزل و محل کسب و کار شهروندان است.
جناب وزیر! از خوبیها گفتیم، از کجیها هم باید گفت. تک بنرِ «پویش» که در اتاق محل کار شما بر دیوار پشت سر بر دیوار گسترده شده است، وقتی به شهرستانها و استانها میرسد طول و عرض آن بیشتر میشود و همراه با رنگ و آب بیشتر و انشاء بیشتری از اقدامات انجام شده و نشده بر در دیوار و اسکلتهای فلزی محل پروژه و کوی و برزن حلوا حلوا میشود. حرکتی که با یک «طرح» و «بنر» از وزارتخانه متبوع شما آغاز شده است به شهر و روستا که میرسد به نهضتی بدل شده است که مدیران روابط عمومی برای برتریجویی گوی رقابت از همدیگر ربوده و توانمندی خود را در گستردگی طول و عرض آن میجویند. ولی نیک میدانید در هیچکجای دنیا اینها و چیزهایی از این دست مولفههای خدماترسانی و حتی اطلاعرسانی نیست. در عصر و زمانهای که عالیترین تکنولوژی به خانههای مردم در شهر و روستا راه پیدا کرده است شوربختانه و شوربختانه ما همچنان گرفتار بازیهای کودکانه اندرخم کوچههای تاریک ناآگاهی و تقلید کورکورانه اطلاعرسانی و تبلیغات گرفتار آمدهایم. اینها هزینههایی است که بیمحابا از جیب مردمی خرج میشود که در تأمین حداقل زندگی خود ماندهاند و روزها و لحظههایشان را برای گشایشی خُرد و کوچک چشم بر آسمان دوختهاند.
جناب وزیر!
نقدی بر شما نیست. حضرتعالی بیتکلف در اتاق محل کار خود نشسته و پویشها را از دریچهی کوچک دوربین راهبری میفرمایید ولی اطلاع دارید که مدیران ارشد و میانی که برای همپوشانی مراسم به شهرها و روستاها گسیل داشتهاید چه باری از هزینههای اضافی بر مردم تحمیل میکنند؟
ویدیو کنفرانس برای شما دریچه یک دوربین است ولی اطلاع دارید وقتی آن سر سیم به شهرها و استانها میرسد خرید و اجاره کردن میلیونی تلویزیونهای دیجیتالی بر داربستهای فلزی است تا معدود افراد شرکت کننده در مراسم از مدیران شهرستان و استان دقایق کوتاه تصویر شما را با بهترین کیفیت رصد کرده و دستور شما را برای فشردن دکمهای بشنوند. آیا سزاوار است که مراسمی که برای شما در اتاق محل کار هیچ هزینه مادی در بر نداشته است برای شهرستان و استانهای دیگر هزینههای چند دهه میلیونی بر مردم آن شهر و روستا تحمیل کند؟
اصلاً از همهی اینها بگذریم. همهی اینها خوب و علمی و حسابشده است. پرسش بعدی مطرح میشود که اگر پویش نباشد کاری انجام نمیشود؟ یعنی مدیران شما قرار است به ضرب و زور «پویش» کاری برای مردم انجام بدهند. اثر و نقش چنین چیزها و خلق عبارات نامانوس و برگزاری مراسم افتتاحیه و کلنگزنی در حوزهی فعالیت شما چیست؟ آیا برای آن تحقیق و مطالعهای انجام گرفته است که با وجود چنین اقداماتی مثلاً شتاب خدمت در مسئولین زیردست چگونه میشود؟ یا این که شاید وسیلهای برای اطلاعرسانی خدمات نظام و دولت تدبیر و امید به شهروندان عزیز و روستائیان محترم است؟
بحث بعدی همین است که آیا جنابعالی و همکاران شما در روابط عمومی – که احتمالاً طرف مشورت شما هستند- واقعاً تصور میفرمایید اطلاعرسانی یعنی جار زدن افتتاح و کلنگزنی پروژههایی که شاید بعضاً چندین بار در لیست افتتاحیه مسئولین محترم در ردههای مختلف مقامات مملکتی قرار گرفته تا به شما رسیده است. اگرچه ممکن است جنابعالی به جهت وسعت دامنه جغرافیایی حوزهی مسئولیت از آن بیاطلاع باشید ولی مردم محلی و بومی که اخبار شهر و روستا را دنبال میکنند حتماً با لبخندی تلخ از کنار آن خواهند گذشت. از این هم که بگذریم آیا فیالواقع نفس اطلاعرسانی را در این یافتهاید که برگزاری چنین جلساتی و صرف کردن وقت و انرژی بلندپایهترین مسئولین شهر و استان برای این کار اهمیت و ضرورتی دارد؟ باید عرض کنم چنین نیست!
واقعاً برگزاری چنین مراسم و جلسات در علم روابط عمومی و اطلاعرسانی نه تنها هیچ گونه هدف ذهنی شما را تأمین نخواهد کرد بلکه به مراتب مخرب و زایلکننده سرمایههای مادی و انسانی است. متأسفانه باید گفت یا مدیران از چنین موضوع به این مهمی بیاطلاع هستند یا ترجیح میدهند از این طریق راحتترین راه -که حتماً بدترین آن است- برای تعامل با مخاطبان یا شهروندان انتخاب کنند. اجازه بدهید برای روشن شدن موضوع از یک مثال استفاده کنم.
شما به شهری وارد میشوید. اگر اجازه بدهید نمایندگان گروههای مختلف مردم در حد امکان با شما گفتوگو کرده و مشکلات شهر و روستا را به اطلاع شما برسانند به نسبت رضایت عمومی بیشتری به دست آوردهاید تا این که در مواجهه یک طرفه و از پشت تریبون به صورت مستقیم یا غیر مستقیم چیزهایی را بگویید که بارها و بارها تکرار شده است و حتماً آنان بهتر از شما بدان آگاهند. آیا فکر نمیکنید صرفاً و فقط صرفاً شنیدن مشکلات مردم در مناطق مختلف – فارغ از آن که حل شود یا نشود، منطقی باشد یا دغدغههای ذهنی باشد- ضمن آن که احساس رضایت در گوینده ایجاد میکند بلکه شنیدن بیواسطهی باعث خواهد شد بار عاطفی مردم نسبت به شما به صورت چشمگیری افزایش پیدا کند. آیا فکر نمیکنید این کار غیر از مزایای بسیاری که بر آن مترتب است که شرح آن در این مُجمل نمیگنجد بهترین راه برای ارتباط با مردم و شنیدن دردها و مشکلات مردم خواهد بود؟
جناب وزیر
همهی اینها برای بیقدر کردن زحمات شما و همکاران شما در حوزهی «آب» و «برق» نیست. نیک آگاهیم که اقدامات ارزشمندی در حوزه «آب» و «برق» طی دورهها و سالهای گذشته و همچنین زمان تصدی حضرتعالی بر وزارت نیرو انجام گرفته است. نیک آگاهیم که ادغام و یکپارچهسازی آبفای شهری و روستایی گامی بلند برای ارتقای خدماترسانی به مردم شهر و روستا است. آگاهیم که با اقدامات زیرساختی و اساسی در دو حوزهی «آب» و «برق» با وجود تنگناهای مالی و اعتباری رقم خورده است و همچنان در حال انجام است ولی باور داریم برگزاری چنین مراسم و جلساتی و پویشهای چیزی جز گرفتن وقت ارزشمند حضرتعالی و مدیران ارشد وزارتخانه و سازمانهای استانی و شهرستانی و همچنین استانداران و فرمانداران عایدی ندارد. چیزی جز اتلاف سرمایه وقت و انرژی همگان چیزی برای شما و مردم در بر ندارد. چیزی جز ریخت و پاشهای بیحاصل از جیب مردم برای هیچکس فایده و ارزشی ندارد. یقین داریم این مراسم و حرفهایی که در آن گفته میشود گفتن ندارد؛ نوای «آب» و «روشنایی» گویاتر از گفتهها و جلسهها و مراسم است. مردم باور دارند که «آب» آوای طراوت و تازگی است و «نور» ؛ زاییده خورشید و درخشندگی است که با زحمات شما و همکارانتان در خانهي تکتک شهروندان سرود زندگی، شادی و شکوفایی سر داده است.