- شناسه خبر : 1369
عامل جنایت هولناک خانوادگی در آران و بیدگل :
به خاطر بی پولی زن و بچههایم را کشتم
به گزارش پایگاه خبری اهل کاشانم، روزنامه ایران گزارشی در صفحه حوادث خود در روز هفتم مرداد از قتل خانودگی در شهرستان اران وبیدگل نوشت: خبر این قتل عام خانوادگی که شامگاه پنجشنبه 3 مرداد در شهرستان آران و بیدگل رخ داد از سوی همسایهها به پلیس گزارش شد. آن شب صدای فریادهای مرد مستأجر که دیوانه وار نعره میکشید و شنیدن التماسهای زن جوان و دخترانش، ساکنان خیابان «امام» را به کوچه کشاند.
صاحبخانه که در طبقه دوم زندگی میکرد با شنیدن صدای درگیری زوج جوان سراسیمه پایین آمد و به در خانه آنها میکوبید: «حسن آقا، کبری خانم… در را باز کنید…»
اما انگار هیچ کس در داخل خانه صدایش را نمیشنید. یکی از همسایه با پلیس تماس گرفت و درخواست کمک کرد اما لحظاتی بعد صدای «کبری» ناگهان خاموش شد و چند دقیقه بعد سکوت مرگباری خانه را فرا گرفت. مأموران پلیس به محل رسیدند. در خانه را باز کردند اما همسایهها از آنچه میدیدند شوکه و وحشت زده شده بودند. بدن غرق در خون «کبری»- 27 ساله – کف اتاق افتاده بود و چند متر دورتر پیکر بیجان دو دختر کوچولویش «نیایش» و «مرجان» 2 و 5 ساله دیده میشد. کمی آن طرفتر «حسن»- 33 ساله- نیز نیمه جان افتاده بود. جراحاتی که بر بدنش بود حکایت از خودزنی داشت اما به نظر میرسید ضربات آنقدر کاری نبوده که بمیرد.
شامگاه خونین
علی – عموی کبری و حسن- درباره این حادثه هولناک به خبرنگار «ایران» گفت: 12 سال قبل «کبری» سر سفره عقد با پسر عمویش «حسن» نشست. او کارگر بود اما بیشتر اوقات به خاطر بیکاری در خانه میماند. «کبری» قالیبافی میکرد و از همین راه زندگیشان را میگذراندند. حدود 5، 6 سال قبل به سمنان رفتند و 2 سال قبل نیز به آران و بیدگل نقل مکان کردند و «کبری» در کارگاه قالیبافی مشغول کار شد. یک سال قبل بود که فهمیدیم «حسن» به تریاک اعتیاد دارد. چند باری هم خانوادهاش سعی کردند او را ترک دهند اما موفق نشدند.
«علی» ادامه داد: «موقع ازدواج آنها همهمان فکر میکردیم که چون خانوادهها یکدیگر را خوب میشناسند آنها خوشبخت میشوند اما حتی تصورش را هم نداشتیم که چنین اتفاقی بیفتد. روز جمعه گذشته خبر قتل را در سایتها خواندیم. اما هرگز فکر نمیکردیم این موضوع مربوط به خانواده ما باشد تا اینکه پلیس به ما تلفن زد و خبر داد. خانواده «کبری» آرام و قرار ندارند. میگویند یا باید «حسن» را اعدام کنند یا دستانش را قطع کنند تا خون عزیزانشان پایمال نشود.»
وی درباره قاتل نیز گفت: «آنطور که پلیس گفته حسن بعد از قتل زن و بچههایش، قصد خودکشی داشته که نجات پیدا کرده و تحت درمان است.»
مشکلات مالی انگیزه قتلعام
سرهنگ «مسعود سپهوند»، فرمانده انتظامی شهرستان آران و بیدگل گفت: «عامل این جنایت که در صحنه جرم اقدام به خودکشی کرده بود به بیمارستان انتقال یافت. او به قتل همسر و دو دختر خردسالش اعتراف کرده و انگیزهاش را مشکلات مالی و بیکاری عنوان کرده است. متهم که تحت درمان قرار دارد گفت: «بیکار بودم و مشکلات مالی زیادی داشتم. دیگر نمیتوانستم این زندگی را تحمل کنم. با خودم فکر کردم همه خانواده را بکشم و از این همه بدبختی خلاص شویم و دیگر هیچ کدام زجر نکشیم. «کبری» را با چاقو کشتم و بچهها را خفه کردم. میخواستم خودم را هم بکشم که پلیس رسید و مرا به بیمارستان رساندند.»
عصر دیروز در حالی که سه روز از قتل هولناک «کبری» و دختران خردسالش در آران و بیدگل میگذشت، پیکر آنها به شهر «دورود» لرستان – زادگاهشان- منتقل و بهخاک سپرده شد.
مرداد 7, 1398
الهی خداصبربه خانواده کبری بده..آخه اونا چه گناهی داشتن..بایداعدام بشه این همه آدم معتادهست ولی کار میکنن دلیل نمیشه که خانواده شوبکشه..بایداعدام بشه..
احمدرضا رضوانی
مرداد 7, 1398
اینها همه از بی تدبیری دولت میباشد که با این وضع فجیع اقتصادی دست به این کار میزنند چرا هیچ حمایتی از این خانواده ها از سوی هیچ ارگانی صورت نمیگیرد اینکه ایشان معتاد بوده دلیل قانع کننده ای نمیباشد فشار اقتصادی و تورم ۲۰۰درصد دولت باعث این جور فاجعه ها میباشد با این تفاسیر شاهد صحنه های بدتر از این هم خواهیم بود
مرداد 7, 1398
ازبسکه گرونی شده وحقوقا پایینه وفکر قشر بدبخت کارگر نیسن این اتفاقای ناگوار میفته کارگر چه گناهی کرده کل زندگیش باید بدبختی بکشه
سمیرا
مرداد 8, 1398
همه مردم رو بدبخت کردن یکیش خود ما ۳ تا بچه دارم وشوهرمم بیکاره هزار بار از بی پولی و فشار اومد کلیه بفروشم اومدم خودمو بچه هامو خلاص کنم چرا انقدر تو فشار میذارید ما کارگر هارو اونای ک دارن میخورن ما ک نداریم چیگار کنیم
مریم
مرداد 8, 1398
خدا رحمکنه به دختره بزورگشون که شاهد این صحنه بوده
مرداد 9, 1398
سلام نمی دانم چگونه می شودکه یک مردبه این کاردست می زندکاری که اصلادلیل عقلی انسانی نداردومی گویدخودم فکرکردم که بکشمشان بهتره اون هم به خاطرنداری اوکه فکرکرداززن وفرزندانش هم می پرسیدمن ازنداری خسته شدم می خواهم بمیرم شماهم می خواهیدنه که ازجانب آنهافکرکند مردی که سلامت است چرانبایدکارکندواماعموی آنهاکه گفته چون فامیل بودندفکرکردم خوشبخت می شوندطبق گفته اینکه سنهاراگفتندو۱۲سال پیش بوده دختر۱۵ساله وپسر۲۱ساله سرسفره عقدنشاندندچه فکری کردندنمی دانم آیاواقعاپسرازازل فکرزندگی بودمسئولیت پذیربودبلوغ فکری جسمی اجتماعیش رشدکرده بوداول کارداشت که اورازن دادندهرکم سنی شرایط ازدواج رانداردبله یه مدتی است که وضع اقتصادی خیلی بدشده ولی ۱۲سال پیش که آنهاازدواج کردنداینگونه نبودکارخانه هاوشرکتهانیرومی گرفتندچرابه فکرکارنبوده کارگری می کردیاهرکاردیگرتازه همسربنده خداهم طبق گفته خودشان کارمی کرده پس چرااین کارراکردزن وبچه هاکه بالاخره می ساختندمگه مامی توانیم ازجانب خودمان تصمیم بگیریم به زندگی کسی خاتمه بدهیم ماانسانیم وبه هیچ دلیلی حق نداریم حق زندگی راازدیگران بگیریم