درباره محدودسازی فضای محازی و پلتفرم ها:

این کوچه بن بست است؛ گاز ندهید!

آقایان و خانم های مسوولی که فکر می کنید با بستن پلتفرم ها اوضاع رو به راه می شود! بدانید و آگاه باشید که این کوچه ای که در آن می رانید، "بن بست" است، لااقل خیلی گاز ندهید که بتوانید قبل از برخورد با دیوار، ترمز کنید  و نگه دارید و برگردید ... از ما گفتن بود!

به گزارش پایگاه خبری اهل کاشانم، جعفر محمدی در سایت خبری تحلیلی عصر ایران در یادداشتی (اینجا) نوشت: شرکت پست جمهوری اسلامی ایران اعلام کرده است که بعد از ناآرامی های اخیر، مرسولات پستی این شرکت، یک سوم کاهش پیدا کرده است.

سال هاست که بخش عمده خدمات شرکت پست، حمل کالاهایی است که در فرایند تجارت الکترونیک، خرید و فروش می شوند.

این که شرکت پست رسما از کاهش عجیب مرسولات خود خبر داده، معنایش این است که با مسدودسازی های اخیر فضای مجازی، بخش اعظم اقتصاد مردم که در این بستر مستقر است، عملاً متوقف شده و مشخص نیست چند هزار میلیارد تومان به مردم خسارت وارد شده است.

مسوولانی که هنوز در فضای اقتصاد سنتی و قدیمی سیر می کنند، در جریان باشند که تجارت الکترونیک در فضای مجازی، یک تفریح یا آب باریکه برای معیشت مردم نیست بلکه دقیقا در همین لحظه، زندگی اقتصادی میلیون ها ایرانی، به طور واقعی وابسته به فضای مجازی و پلتفرم هایی مانند اینستاگرام است (برآوردها می گویند زندگی ۱۰ میلیون ایرانی به کسب و کار در اینستاگرام وابسته است).

بستن فضای مجازی و پلتفرم هایی که معیشت مردم در آنها جریان دارد، مانند این است که به دلیل وجود ناآرامی های خیابانی، همه معابر، مراکز خرید و مغازه ها را ببندند یا آنقدر حرکت در خیابان ها را کند کنند که عملا کسی نتواند به مغازه اش برود یا مشتری به خرید!

این که در شرایط بحرانی به طور موقت، پلیس خیابانی را مسدود کند یا ارتباطات اینترنتی محدود شوند، “قابل درک” است ولی مسدود و محدودسازی برای مدت طولانی یا برای همیشه، زدن تیر خلاص به همه کسب و کارهای موجود در آن خیابان یا پلتفرم است.

قطعا در شرایط بسیار بغرنج اقتصادی که دولت قادر به تامین معیشت مناسب برای همه افراد جامعه نیست و نمی تواند در ازای شغل های از بین رفته در فضای مجازی، ایجاد اشتغال کند، ادامه محدودیت ها نه تنها به آرام سازی محیط نمی انجامد که بحران را عمیق تر می کند.

کسانی که تا کنون سرگرم کار خود در فضای مجازی و پلتفرم هایش بوده اند، وقتی ببینند کسب و کاری که برایش زحمت ها کشیده و روی ریال به ریال درآمدش حساب کرده اند، به تصمیمی و در طرفه العینی نابود می شود، حتماً ناراضی می شوند و احتمالاً به زمره معترضین خشمگین می پیوندند.

این کسان، البته پرشمارند: “میلیون ها نفر” و چنین ریسکی برای هیچ حکومتی عاقلانه و دوراندیشانه نیست.

این که گفته می شود پلتفرم های داخلی را جایگزین کنیم، بار اول که چند سال قبل مطرح شد، یک موضوع قابل توجه بود، بعدها شد کاسبی عده ای که هزاران میلیارد تومان برای برای توسعه پلتفرم های داخلی پول گرفتند و چند پروژه شکست خورده تحویل دادند.
بعد از آن، تبدیل شد سوژه ای برای طنز و شوخی و الان که دوباره از این راه پرهزینه و بیهوده سخن می گویند چیزی نیست جز «حماقت» یا «نفوذ» یا «ضعف شدید حافظه» یا «کاسبی مجدد» که اینستاگرام و واتساپ و بقیه را ببندید و کلی پول به خیک ما بریزید و روز از نو و روزی از نو!

جالب است همین ها که بعد از فیلتر شدن تلگرام، با هزار ادعا و هیاهو حساب های کاربری شان را در این شبکه اجتماعی بستند و راهی سروش و روبیکا و ایتا و بله و … شدند، بعدها که دیدند “این و آن یکی نیستند” بدون سر و صدا به تلگرام برگشتند. حال همان ها دوباره دارند از لزوم بستن پلتفرم های دیگر سخن می گویند و ای کاش اگر برای معاش مردم اهمیتی قائل نیستند، برای شعورشان احترام بگذارند.

بستن کسب و کار مردم در اینستاگرام و دعوت آنها به پلتفرم هایی ضعیف تر مانند آن است که دکان کسی را در بازار تهران بگیرند و مغازه ای در یک روستای دورافتاده بدهند و بگویند: این هم مانند آن، در و دیوار و قفسه و تابلو دارد، پس اعتراض نکن و از مغازه جدیدت لذت ببر!

آقایان و خانم های مسوولی که فکر می کنید با بستن پلتفرم ها اوضاع رو به راه می شود!
بدانید و آگاه باشید که این کوچه ای که در آن می رانید، “بن بست” است، لااقل خیلی گاز ندهید که بتوانید قبل از برخورد با دیوار، ترمز کنید  و نگه دارید و برگردید … از ما گفتن بود!


دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *