چشمارو آیین باستانی آخرین چهارشنبه سال در روستای آذران کاشان

مصطفی جوادی مقدم * _ در روستای آذران کاشان آیین های باستانی پا برجای مانده اند که یکی از آنها آیین «چشمارو» است که در چهارشنبه آخر سال برگزار می شده است.

در فرهنگنامه های فارسی چشمارو را به معنای حرز و چیزی برای دفع چشم زخم معنی کرده اند.در اشعار شاعران پارسی گوی نیز به همین مفهوم آمده است مانند این ابیات عطار نیشابوری:

هست خورشید رخت زیر نقاب
جمله ی ذرات چشماروی تو

تو هم ای خواجه چشمارویی امروز

چوچشماروی زیبا رویی امروز.

و این بیت فخرالدین اسعد گرگانی:

باش چشماروی او امروز تو
بعد از این فردا سپندش سوز تو

اما در ادامه معانی چشمارو در بیشتر فرهنگنامه ها چنین آمده است:

کوزه ای که در آن پول بریزند و به منظور دفع چشم زخم آن را از فراز بام بلندی میان کوچه اندازند و مردم پول های آن را ببرند.

در این نوشته معنی دوم مورد نظر است که باز شاعران فارسی گوی در اشعار خود چشمارو را به معنی کوزه ای که روی ان نقش چشم و ابرو کشیده در آن پول ریخته یا حتی در برخی روستاها با پارچه های رنگارنگ آن را می آراسته اند و برای دفع چشم زخم در مناسبتی خاص آن را از فراز بام به کوچه می انداخته ابیاتی آمده است .

بیت دیگری از فخرالدین اسعد گرگانی در منظومه ویس و رامین آمده است:

چو از تو کس نیابد خوشی و کام
چه روی تو چو چشماروی بر بام

مجد همگر در این بیت به لباس چشمارو اشاره دارد:
لباس دولت خصم تو باد عاریتی
چو جامه ی سر عید نفیس چشمارو

که در این بیت سر عید منظور همان چهارشنبه آخر سال است.

در روستای آذران کاشان آیین های باستانی پا برجای مانده اند که یکی از آنها چشماروست که نگارنده در ایام خردسالی یکبار شاهد مراسم چشمارو بوده است .

بدین صورت که در آخرین چهارشنبه سال کوزه یا ظرف سفالینی را از مواد خوراکی پر کرده و گاه سکه ای را نیز میان خوراکی ها جای می دادند و بر روی کوزه با ذغال چشم و ابرو و شکل ها گوناگون رسم می کردند و معمولا کوزه را در لباس پاره یا کهنه ای قرار می دادند یا نخ های بلندی را به آن می بستند و از فراز بلندترین بام خانه که معمولا پشت بام بالا خانه ها بود به کوچه یا محل عبور رهگذران پرتاب می کردند و اغلب کودکان از خوردنی های آن بهره مند می شدند و خوش شانس ترین رهگذر نیز به سکه دست می یازید و اعتقاد بر این بود که اهل خانه با چشمارو از نحوست و چشم زخم در امان خواهند بود و نیز این آیین را چه بسا عامل گشادگی روزی در سال بعد می دانستند.

گر چه در برخی نوشته ها این آیین را همزمان با مراسم شب چهارشنبه سوری ذکر کرده اند اما همچنان که گفته شد مراسم در عصر آخرین روز چهارشنبه سال اجرا می شد و از مراسم چهارشنبه سوری جدا بود. شاید نزدیکترین بیت در باره ی چشمارو از سعدی شیرازی باشد .

شیخ اجل در باب دوم بوستان ضمن بیان حکایتی، از بخیلی نوانگری که در بند مال دنیاست ، او را با این بیت مخاطب قرار داده است:

چو چشمارو آنگه خورند از تو سیر
که از بام پنجه گز افتی به زیر

اگر چه در سالهای اخیر این آیین در آذران انجام نشده اما شنیده ها حکایت از انجام آیین کهن فرهنگی چشمارو در برخی نقاط دیر پای شهرستان دلیجان دارد.


دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *