- شناسه خبر : 23005
قاتق نان و قوت لایموت؛ ماده مذاب و آتش انفجار
کمتر از ده روز از حادثۀ انفجار کورۀ ذوب شرکت کربنسازان مشفق نمیگذرد که 5 نفر از همشهریان ما را دود کرد و به هوا برد و سه نفرشان همچنان در بخش مراقبتهای ویژه بستریاند ولی شوربختانه به همین زودی گَرد فراموشی بر گداختههای آتش آن نشسته و شاید حتی مرور این حادثه برایمان خستهکننده و ملالآور باشد!
گفتوگو با تعدادی از کارگران این کارخانه نشان از آن دارد انفجار کورۀ ذوب را نمیتوان «حادثه» نامید چرا که مدیران آن بایستی از آشفتگی حاکم بر کارگاه و خط تولید آن را پیشبینی و از وقوع آن پیشگیری میکردند ولی انگشت اتهام قبل از هر کس «محمود شریعتی نیاسر»-مدیرعامل گروه مشفق- را نشانه میرود که اگر از این اوضاع و احوال اطلاع داشته؛ چرا برای رفع آن اقدام نکرده است؟! ولی چنانچه از وضعیت کارخانه تحت مدیریت خود بیاطلاع بود عذر بدتر از گناه و نافی مسئولیت ایشان نمیشود!!
«کربنسازان مشفق» به صورت رسمی از یکم شهریورماه 1401 راه افتاد ولی به گفتۀ یکی از کارگران سابق این واحد تولیدی مدیران کارخانه از همان ابتدا -متفاوت با سایر واحدهای گروه مشفق- بنای ناسازگاری با کارگران را گذاشته و در پاسخ به اعتراضات کارگری خط و نشان کشیدند که اگر کار بهتری گیرتان آمد، بفرمایید بروید!! تا این که صبر کارگرِ آموزش دیده سرآمد و خردادماه سال جاری پس از این که حقوق چهار ماهشان عقب افتاده بود از روشن کردن کورۀ ذوب امتناع و اعتصاب کردند!»
یکی از کارگران اخراج شده گفت: «مدیرعامل کربنسازان همه را اخراج کرد و آگهی داد کارگر ساده میخواهد؛ همانهایی که قرار است زیر دست او در کارخانهای که به قول خودشان نمونه آن در خاورمیانه نیست مشغول به کار شده ولی کورۀ آن بدون مسئولین واحدهای پیشگیری از حوادث و ایمنی کارگاه و کارگر PM و HSE روشن شود.».
یکی دیگر از کارگران کارخانه که در راهاندازی کورۀ ذوب حضور داشته است گفت: «مهندسان چینی پس از این که کورۀ ذوب راه افتاد کارگران را جمع کرده و گفتند اگر یک روز به هر علت برق کوره قطع شد یا سیستم خنککننده از کار افتاد فقط سه دقیقه فرصت دارید که جان خود را برداشته و اینجا را ترک کنید ولی مدیر تولید بیتوجه به این هشدار در روز حادثه شخصاً در محوطه کارگاه ایستاد و کارگران تازه به کار گرفته را به طبقۀ دوم فرستاد تا کوره را به صورت دستی مهار کرده و دمای آن را کاهش دهند!»
وی ادامه داد: «این حادثه فقط ناشی از سهلانگاری است. اپراتور متخصص کوره را اخراج کرده و یک فرد بیاطلاع به کار میگیرند! کورهزن حرفهای را اخراج کرده و یک فرد آماتور به کار میگیرند؟! چرا طبقۀ آزمایشگاه کوره را باز کردهاند. به خاطر همین آتش با هوا قاطی شد و حجم آتش را چند برابر کرده است! مواد در 900 درجه به دست میآید ولی دمای کوره بالا رفته و به 1200 رسیده است! باید اپراتور کوره را خاموش کند ولی باز حرارت بالا و بالاتر رفته و به 2000 درجه میرسد!»
سه دقیقه گذشت! کورۀ پر از مواد به سختی خود را نگه داشت؛ کارگرانی را دید که با هزار امید و آرزو در تقلایند تا التهاب او را فرونشانند! هر لحظه دما همپای دقیقهها بالا تر و بالاتر رفت تا از حد مجاز آن هم گذشت! کاری از پمپهای سیستم خنُککننده بر نیامد! کوره دست به دامان سیستم خنککننده ثقلی شد تا جان کارگران را برهاند ولی کفاف نداد؛ دست آخر کارگران را با تمام وجود در آغوش کشید و به هوا برد تا پایشان به زمین پر از کثافت و الودگی نرسد!
سرنوشت کارگر همین است؛ ..؛ فرقی ندارد ارادۀ سرپرست کارگاه و مدیر خط تولید است که کارگران را بدون فراهم کردن ایمنی پای کوره میفرستد یا مسئولینی که بایستی به کارگاه و واحد تولیدی نظارت کرده ولی شوربختانه چشم روی الزامات یک واحدی تولید بسته و آن را به حال خود رها کردهاند!
[بیمسئولیتیها] به جان کارگر پای کورۀ ذوب هم چوب حراج میزند؛ آن هم جان کارگر 22 ساله که برای لقمهای نان از ملایر به کاشان آمده تا دست برادر 17 سالهاش را گرفته در دست داغ کورۀ کربنسازان مشفق بگذارد!
[حالا] مادۀ مذاب و آتش انفجار قاتق نان و قوت جان کارگری میشود که به خانه اجارهای در شهر غریب و دور از خانواده پناه آورده تا با لقمهای شکم خود را سیر کند جان به در برد ولی برخی همین اندک را هم بر او ندیدند و امید و آرزوهای او و خانوادهای که چشم انتظار پدر، فرزند و برادران خود بود در آتش بیمسئولیتی، منفعتطلبی، سهلانگاری، سنگدلی و نآگاهی سوزانده و خاکستر کردند!
عبدالمجید رفیعی برزکی – خبرنگار
@ahlekashanam