- شناسه خبر : 3906
غوغایِ بیهیاهو
صادق صدقگو – «کشور ما ۳۶ میلیون نفر جمعیت داشت. کل آمار رسمی بسیجی هایی که در طول جنگ به جبهه آمدند ۸۰۰ هزار نفر بود، اگر برخی اسناد میگویند ۹۰۰ یا یک میلیون نفر به این خاطر است که بعضی ها دو، سه بار آمدند جبهه و دو سه بار محاسبه شده اند. بعد عراق با جمعیت ۱۶ میلیونی، ۳ میلیون جمعیت به جنگ آورده است. درست است به زور آورده ولی به هر حال آورده است.»
این سخنان احمد غلامپور (فرمانده قرارگاه کربلا در دوران دفاع مقدس) نشان میدهد در جریان جنگ 8 ساله عراق با ایران، (با تجمیع سایر نیروهای رزمی، پشتیبانی و مهندسی دیگر مثل: ارتش، جهاد سازندگی، سپاه، هلال احمر، کمیتههای انقلاب و ژاندارمری با این تعداد) حدود 5 درصد از مردم کشورمان در روزهای آتش و خون، پای در رکاب اخلاص کرده و بر توسن عاشقی سوار شدند و در هنگامۀ تنهایی امّت و امام، غوغایی به پا کردند.
حتی غلامعلی رجایی از مسئولین فرهنگی قرارگاههای مركزی كربلا و خاتم الانبیا(ص) در دوران دفاع مقدس میگوید: «آن موقع که بحث بسیج گسترده اعزام نیرو مطرح شد و در اولین گام سپاه یکصد هزار نفری محمد رسولالله در استادیوم آزادی جمع شدند، من خبر دارم که …. عده زیادی از کسانی که به نشانه اعزام به جبهه در مراسم استادیوم حاضر شدند در پایان مراسم به خانههایشان برگشتند و تنها حدود یکسوم آنها به منطقه عملیاتی جنوب رفتند که بخشی از اینها هم نیروهای عملیاتی نبودند. در اعزامهای بعدی، این تعداد به دو سه هزار داوطلب رسید؛ یعنی در حد یک گردان. آن موقع ما در قرارگاه با دیدن این تعداد کم نیرویی که به جبهه میآمد به هم میگفتیم اگر خیابانهای جمهوری و ولیعصر تهران را ببندند از آن ۱۰ هزار نفر نیرو درمیآید، در حالی که از تهران ۱۵۰۰ نفر به جبهه آمده بود.»
یا غلامعلی رشید (فرمانده قرارگاه فتح در دوران دفاع مقدس) که معتقد است در آن سالها 600 هزار سرباز فراری داشتهایم.
در آن روزهای حماسه و خون، اقلیتی سنگ زیرین آسیاب بودند و غایبانِ بزرگِ معرکه، با بهانهتراشی و به لطایف الحیل از رفتن به جبهه صرفنظر کردند و صد البته فریادهای رسای آنها مبنی بر این که: «رزمندگان بجنگید تا کربلا راهی نیست!» گوش فلک را کر کرده بود.
امام(ره) حکم «وجوب کفایی» را اعلام کرد و معنی و مفهوم آن این بود تا زمانی که نیرو به اندازه کفایت در جبههها حضور پیدا نکرده، بر همۀ مردم (مگر افراد ناتوان) حضور در جبههها واجب شرعی است اما اگر کتاب خاطرات روزهای آخر (احمد دهقان، انتشارات سوره مهر) را بخوانید، باور میکنید که رزمندهها در جبهه منتظر نیرو بودند تا کسی به یاریشان بیاید و در کنار آنها بجنگد.
پیروزی ما در جنگ، نتیجه همت و تلاش «همۀ مردم» نبود، بلکه ثمرۀ حضور مخلصانه و عاشقانۀ همان اقلیت حاضر و یاری خداوند بود که تحلیلگران و پژوهشگران حوزه دفاع مقدس نیز دلیل انجام یک عملیات بزرگ در طول سال (در اواخر جنگ) را همین عدم نیروی انسانی کافی در جبههها میدانند.
برای دفاع از میهنمان، «همه» نیامدند. عدهای پاکباز آمدند، بیادعا جنگیدند و غوغایی بیهیاهو بر پا کردند و رفتند.
این فیلم را ببینید تا باور کنید از چه سخن میگویم.
حسین رمضانعلی زاده – در محضر جماعتی از تکبیرگویانِ غیر حاضر! – در کنار همسر و سه فرزندش چگونه به ما واماندگان، درس «ماندگاری» میدهد و واژگانی همچون شرافت و کرامت را به چالش کشیده و در نهایت خورشید را از تلالوء خون سرخ خود شرمسار میکند.
و این اخلاص و تکلیفگراییِ بیهیاهو، رمز حیات و بنیان هویت بسیج است که هرگز نباید غبار فراموشی بگیرد.
سالروز صدور فرمان حضرت امام(ره) مبنی بر تشکیل بسیج مستضعفین گرامی باد.
علی مصلحی
آذر 8, 1398
با سلام و خدا قوت. این آقای رمضانعلی زاده اهل برزآباد کاشان و از شهدای جنگ ۸ ساله هستند.