روزگار ناخوش رسانه‌های کاشان پایان ندارد

رسانه ها به عنوان رکن چهارم دموکراسی در دنیای کنونی یک اصل برای آگاهی بخشی صحیح به مردم و تضمین دهنده دانستن حق مردم است.


از این مقدمات اولیه که بگذریم همه میدانیم و میدانند! شرایط رسانه ها را در کاشان متمدن اگر بخواهیم نگاهی اجمالی بیاندازیم به واقعیت های تلخی بر می خوریم.

برخورد دوگانه و یا اگر بخواهیم عامیانه تر سخن بگوییم منافقانه با رسانه ها باعث شده که عملا نگاهی که به رکن چهارم دموکراسی در کاشان می شود تا زمانی باشد که صرفا تعریف و تمجیدی در کار است.

اگر خیلی بخواهیم واضح و شفاف سخن بگوییم نگاه و پس زمینه ذهنی برخی از مدیران و مسئولین در کاشان همین است: عاشق ذکر تعریف هستم، تا خبر مثبت از ما بزنی رفیقتم وگرنه این شما و این دستگاه قضا و شکایت و وکیل و قاضی و دادگاه و دادسرا و قس علی هذا.

واقعا برای اهالی خبر و رسانه این سوال پیش آمده است که تا کجا قرار است چنین برخوردهای سخیفی از طرف مسئولین شهرستان کاشان با رسانه ها شود؟


اینکه مدیر و یا مسئول و رییس اداره ای در رویارویی با رسانه ها به دلیل شیفتگی او به قدرت و نه تشنگی برای خدمت به کل رسانه ها را کات کند(ببرد) و خود را با این موضوع دل خوش کند که سری را که درد نمی کند دستمال به آن نمی بندند؛ این مدیر و یا مسئول جز اینکه بی مسئولیتی خود را نشان دهد چه چیز دیگری را میخواهد اثبات کند؟

رییس اداره ای که حتی اجازه ندهد مدیر کل استانی در سفر چند روز گذشته خود به کاشان با رسانه ها گفتگو کند، چه دردی از مشکلات عریض و طویل این مردم و حوزه کاری خود که اتفاقا در حوزه مسائل اجتماعی هم بسیار دخیل است را حل کند؟! مردم واقعا در کجای پازل این افراد قرار گرفته اند؟

واقعا برای اهالی خبر و رسانه جای سوال است که اگر رسانه ای لطف می کند و اخبار یک ارگان یا نهادی را پوشش می دهد آیا حق ندارد کم و کاستی های موجود را که نوک پیکان این کاستی ها به عدم خدمت رسانی صحیح به مردم بر میگردد را پوشش دهد؟

آیا واقعا در کاشان شهر پیشگام در عرصه رسانه با ۱۱۲ سال سابقه در تاریخ مطبوعات، برخی از مدیران و مسئولین آن اینقدر از ضعف سواد رسانه ای رنج میبرند که تعریف آنها از رسانه و خبرنگاران فقط به دردسر بر میگردد؟

البته که حق دارند. مدیر یا مسئولی که در حوزه کاری و عملکردی خود ضعف دارد باید از خبرنگاران و اهالی رسانه فراری باشد چراکه میداند کم کاری های او در حوزه کاری مربوط به آن برای مردم بازگو می شود و آن وقت مردم می فهمند و می دانند که چه در اطراف آن می گذرد.


وگرنه مدیری که در زمینه حل مشکلات مردم پیگیری می کنند، کار خود را در حوزه عملکری خود را به نحو احسنت انجام می دهند، خدمت و دویدن برای مردم هر چند برای درج مناصب بالاتر را شب و روز انجام می دهند از خبرنگاران که نمی ترسد هیچ، بهترین تعامل را با اهالی خبر و رسانه دارد.

نتیجه این بی توجهی ها به اهالی خبر و رسانه را از سوئی دیگر در پارلمان شهری مشاهده می کنیم که خبرنگاری در پشت درب های ساختمانی که اعضای آن با رای مستقیم مردم انتخاب شده اند، میماند.

شورای شهر یک نهاد برآمده از مردم است که همان مردم وقتی از همه جا برای حل مشکلات خود می مانند به رسانه ها مراجعه می کنند تا زبان گویای آنها برای رساندن پیام خود به مسئولین باشد.


حال در نهادی که زائیده انتخاب مردم است برای فردی که رابط مردم و مسئولین برای انعکاس کمبودها و کاستی های موجود است، سنگ اندازی می شود.
خوب است که همه می دانند این پست ها همانند عجوزه ای هزار دامادست که روزی نصیب فلان شخص می شود و روزی دیگر نصیب بهمان شخص.

همگی میدانیم که طبق قانون ، موضوعات مهم شورا و مصوباتی که به شورای شهر ارتباط دارد نمی تواند غیرعلنی و بدون حضور خبرنگاران برگزار شود، چگونه شورای شهر از ورود خبرنگار یک رسانه که چشم بینای جامعه معرفی می شود جلوگیری می کند؟ مگر می توان به بهانه انتقاد، از ورود خبرنگار به پارلمان شهری جلوگیری کرد؟ چگونه شورای شهر کاشان که به گفته یکی از اعضای آن، بخاطر رای مستقیم مردم شانیتی بالاتر از بقیه نهادها دارد! به خود اجازه می دهد راه را بر نماینده یک رسانه ببندد؟

نمی توان به بهانه یک پخش زنده اینستاگرامی که هیچ دسترسی بدان پس از اتمام جلسه نیست جلوی خبرنگار منتقد را گرفت، شورا بداند که نمی تواند خود را پشت دعوت های پیامکی از رسانه ها پنهان کند.

بدون تردید کم رونقی جلسات شورا و استقبال ضعیف اهالی رسانه و عدم انعکاس مصوبات آن، بازتاب همین رفتار دوگانه برخی از اعضای شوراست.


دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *