- شناسه خبر : 18697
۹ ماه از بهره برداری گذشت…
آقای شورا و شهرداری! از دستگاه فلاسک آسفالتت چه خبر؟
آقای شورا و شهرداری، موضوع این تصاویر خاطرتان هست؟
خیر، شاید یادتان نباشد!
بهترست ما یاریتان دهیم،
کمک که چیزی از آدم کم نمیکند!
میکند؟
اینکه جسارت میشود،
از این بابت است که این رعیت،
بد که نیست، لازمم هست، هرازچندگاهی، خاطرات خوبتان را یادآور آن همایونی نماید!
یکشنبه، هشتم خرداد ماه ۱۴۰۱.
مراسم: «آئین رونمائی و بهرهبرداری از دستگاه فلاسک آسفالت شهرداری کاشان در یازدهمین نوبت اجرای طرح صد برگ خدمت» با حضور البته مدیران، شهردار محترم و اعضای محترم اتاقتان.
خدایش چه عنوان طولانی!
البته که، تا کور شوند آنانیکه نتوانند پیشرفت شما و رعیتتان را بینند!
آقای شورا، خداوکیلی، آخرین اخباری که از ایشان ملاحظه فرمودهاید، خاطرتان هست؟
خبری هست؟
ما که ایامی چند، چقدر عقبش گردیدیم؟
نیست که نیست!
به قول خواجهی شیراز
«بهرهمند از سَرِ کویت،
دگری نیست که نیست»
دلمان را به حداقلها هم خوش کردیم،
ولی چه سود؟
گفتیم شاید که ما از دست بر قضای روزگار، پائینشهر نشینیم، اینجا که نیافتیم،
برویم آن بالاها،
شاید آنجاها پيدايش کنیم!
داخل پرانتز خدمت تان عرضه شود:
میدانید که این مردم عجب حرف مُفت زنند، پشتسرتان چه چیزها که نمیگویند:
شورای محترم به بالاشهریها بیشتر میرسد،
و یا به مناطق پولدارنشین بیشتر میرسد،
دلیلی هم که میآورند:
«آسفالت روی آسفالت خیابان محتشمست».
اینجا دیگر زبان آدم بسته میشود.
البته نباید نگران اینهم نباشید،
این مردم فراموشکارند،
خیلی زود فراموش میکنند،
اینکه اگر بد دیدند،
شاید اينهم از خوبیشان باشد!
اصلا میدانید، تقصیر این آموزش و پرورشست، اگر مقداری خلق را به سعدیخوانی ترغیب میفرمودند؛
و یا حداقل این بیت را میدادند یاد بگیرند حتی اگر به فلکشان میبستند،
اينقدر این رعیت،
آش را شور نمیکردند.
و نمکنشناس نبودند:
«زبان بسته،
نشسته به کنجی،
صُمّ بُکم
به از آن که در پوستن،
اتاق افتی»
البته درستش به گمانمان این باشد:
«زبان بریده،
بکنجی نشسته، صمٌّ بکمٌ
به از کسی،
که نباشد،
زبانش اندر حکم»
البته چه فرقی میکند،
چه زبانش بریده باشد چه بسته، وقتی پشت سر شورای به این خردورزانهی،
خورده فرمایشی کنند،
همان به که بریده باشد!
برگردیم به موضوع خودمان،
جناب آقای شورا؛
متأسفانه خبری از فلاسک نیست که نیست!
بگمانمان به برف در تموز رفته باشد،
سریع آب شده،
ازو اثری نیست، که نیست!
البته نه اینکه اینقدر زرنگ باشیم،
تمام کاشان را طیرالارض کرده باشیم،
نه خیر، این را از قانون «از اثر پی به مؤثر بردن» تقلب کردیم.(سوادمان به آن اندازه نیست که نام قانونش را بدانیم یا اینجا اسم را بیاوریم.)
آخر به این راحتیها هم نیست.
کاشان شما بعد از اصفهان، نصف که خیر،
تمام جهانُ
سرآمد اقتصادی از ۱۶ استان کشورُ
اولین مراکز تولید ماهیهای زینتیُ
اولین مرکز تولید گل محمدی و گلابُ
اولین مراکز تولید شاه توتُ
یا :«شهر خانه»ایمُ
حالا هم که«پایتخت نساجی ایرانُ»، شايدم جهانُ
تقصیر خودتانست،
مردم را خودتان خیلی بزرگ ورشان داشتید
آقای شورا، لطفاً این دَم عیدیه،
این «فلاسک آسفالت» را پیداش کنید،
سلام رعیتان را برسانید،
و بفرمایید این لکههای معابر، که دیگر عمراً به لکهای بنمایند و بیشتر به فروچال میماند،
دارند خیلی بیمزهش میکنند،
شورش را دیگر دارند در میآورند.
حالا مردمان این شهر،
زبانم لال،
زبانم لال،
به گور بابایشان میخندند،
مطالبهی از حضرتتان داشته باشند،
آخر رعیت را چه به مطالبهگری!
ولی میهمانان نوروزی عنقریب در راهند،
شهرهای دیگر دارند جلوی پایشان فرش قرمز پهن میکنند،
نکند دوباره «مدیران شهریمان» غافلگیر شوند!
این شگون ندارد نزد میهمانانمان،
و کلام آخر اینکه
آقای شورا، طفلک درونم میگوید،
به قول «اخوان ثالث» در قطعهٔ «قاصدک»:
«گرد بام و در من،
بیثمر میگردی
انتظار خبری نیست مرا»
خبری از فلاسک نباشد، که نباشد!
آقای شورا، خامه به درازا کشید
و مرقومه مطول آمد،
العفو العفو
راستی نام درست آن خدابیامرز
«فلاکس آسفالت»است
یا «فلاسک آسفالت» ؟
محسن خادمی
اسفند 12, 1401
سلام. خدا قوت و خسته نباشید ممنون بابت کانال خودتان در تلگرام. بنده یکی از افرادی هستم که اخبار شما را از کانالتان دنبال میکنم. یه مورد دستبرد و دست درازی از طرف شورای به اصطلاح اسلامی کاشان و شهرداری در راوند داره رقم میخوره و اتفاق میفته اگه دوسدارید گزارشی تهیه نمایید بنده در خدمت هستم. باتشکر