- شناسه خبر : 13726
صنعتگر معتبر جهان، پدر نساجی ایران، فخر مردم کاشان
حسن تفضلی ملقب به ارباب، در سال ۱۲۷۴ در محله پاپک کاشان به دنیا آمد.پدرش میرزاعبدالرحیم پاپکی از تجار برجسته شهر بود که به دلیل مراوده تجاری با کرمانشاه، به کرمانشاهی ملقب شده بود.تفضلی در ۲۶ سالگی پدرش را از دست داد.
او که ابتدا به راه پدر رفت و به تولید و تجارت فرش دستباف پرداخت، در ۱۳۱۳ (در ۳۹ سالگی) با توجه به فضای ایجادشده در جهت سهولت ایجاد مراکز تولیدی و نیز با بافتِ فرش بسیار نفیسی که به کاخ مرمر اهدا و در ازای آن مجوز کارخانه را از رضاشاه دریافت کرد، اقدام به تأسیس کارخانه ریسندگی و بافندگی کاشان با سرمایه اولیه ۲۲۵ هزار تومان نمود،ابتدا با کارگاه کوچکی برای تهیه نخهای صنعت فرشبافی با ۱۰۰ نفر، شروع به کار کرد اما با رونق کسب و کار، کارکنان شرکت در سال ۱۳۵۲ به ۳۲۰۰ نفر رسید، سال ۵۰، بیش از ۱۵ میلیون ریال، سود ویژه بین کارگران توزیع شد و در اسفند ۱۳۵۵ ریسندگی و بافندگی کاشان در بورس پذیرفته شد.
دومین سرمایهگذاری صنعتی تفضلی در سال 1334، در کارخانه مخمل کاشان صورت گرفت که 25 درصد سهم متعلق به تفضلی و 75 درصد سهم از آن خاندان لاجوردی بود. این کارخانه در سال 1345 حدود 2000 پرسنل داشت.
زمانی که مخمل شیفون از فرانسه، وارد ایران شد، تفضلی و لاجوردیان به فکر تهیه این پارچه در خود ایران افتادند. مدیر کارخانه گوسکن سازنده ماشین مخمل به آنان گفت فقط چند کارخانه در اروپا قادر به تولید این محصول باکیفیت هستند و آنان را به علت مشکل و ظریف بودن تولید مخمل، از این کار بازداشت. تفضلی گفت، این صنعت، مال کاشان است و 400 سال پیش، از کاشان به چین و سایر نقاط رفته است؛ چگونه ما نمیتوانیم این محصول را تولید کنیم؟ با اصرار تفضلی، قرارداد خرید 50 دستگاه به امضا رسید. آنان دو مهندس تولیدکننده مخمل را با دو برابر حقوق دریافتی در آلمان و پرداخت هزینه مسکن به کاشان آوردند تا به تولید مخمل بپردازند.
پیش از تاسیس کارخانههای نساجی، مردم کاشان در جستوجوی کار به اصفهان میرفتند. رویای فعالان صنعتی – مثل تفضلی و لاجوردی – آن بود که با تاسیس کارخانه اهل کاشان برای کار به شهرهای دیگر نروند. در شهرشان بیکاری وجود نداشته باشد؛ با توسعه کارخانههای نساجی این رویا پس از سه دهه تحقق یافت. تنها در کارخانه مخمل و راوند و ریسندگی و بافندگی حدود هشت هزار نفر شاغل شدند. پس از آن، حتی برای کارهای ساختمانی و نیروی کار، کارگر از سایر استانها به کاشان مهاجرت میکردند. آنان به دلیل کمبود کارگر در کاشان، پیششرط شش کلاس سواد و معافیت از نظام را کمتر رعایت کردند. مشکل کمبود کارگر، به حدی بود که برای کارخانه راوند کاشان، ریسندگی اراک و پوشینهبافت قزوین، هزار کارگر ماهر از کره جنوبی آوردند. دو کارخانه را به علت کمبود کارگر در کاشان به اراک و شهر صنعتی قزوین منتقل کردند؛ بر همین اساس، سطح دستمزدهای روزانه در کاشان در اوایل دهه 50 به 16 تا 18 تومان افزایش یافت.
تفضلی در کارهای نیکوکارانه مشارکت داشت - کمک به ساخت باشگاه ورزشی کارگران، ساخت مرکز رادیولوژی و بخش سیسییو در بیمارستان کاشان، مرمت مزار محتشم کاشانی و چاپ اشعار وی، کمک به مساجد و هیاتهای مذهبی نشانگر توجه او به مسائل خیریه بود. کمک مالی برای تاسیس دانشکده علوم پزشکی کاشان بخشی از فعالیتهای اجتماعی او پس از انقلاب بود. همچنین دخترش زیبا تفضلی در احداث ساختمان دانشکده نساجی و هنر دانشگاه کاشان، نقش بسزایی داشت.
به سبب مشارکت وی در بانک صنایع طی سالهای ۱۳۵۴ الی ۱۳۵۶ و حضور در جلسات این بانک، وی در مظان اتهام و همکاری با رژیم پهلوی قرار گرفت. با اینکه کارمند بانک نبود در ۲۷ مرداد ۱۳۵۹ کارگزینی بانک صنایع سابق، وی را اخراج کرد و ممنوعالخروج شد. در بهمن ۱۳۶۱ با قید تعهد مبنی بر عدم خروج از حوزه قضایی تهران و کاشان و سپردن وثیقه پنج میلیونتومانی آزاد شد.
به روایت یکی از کارگران عضو انجمن در فضای انقلابی دهه ۶۰ فشار نمایندگان انجمن و شورای اسلامی کارگران کارخانه به حدی بود که تفضلی را از سوار شدن به ماشین بنز بازمیداشت؛ زیرا آنان سوار شدن بر ماشین لوکس را توهین به ارزشهای انقلاب میدانستند؛ طوری که مجبور شد ماشینش را تغییر دهد. یکی از همان کارگران میگفت که هرگاه بر سر آرامگاه ارباب تفضلی میرود از وی طلب عفو میکند.
در حالی که بیمار بود، نمیتوانست برای درمان به خارج از کشور برود. قریب 9 سال پیگیری وی در شعبههای مختلف دادگاه تا زمان مرگش ادامه داشت.
بانک مرکزی شهریور 1366 (دو ماه پیش از فوت) اعلام کرد خروج ارزی از سوی تفضلی صورت نگرفته است. سرانجام زندگی این کارآفرین در 9 آبان 1366 به پایان رسید.