به مناسبت سالروز ثبت محوطه باستانی سیلک در فهرست آثار ملی:
سیلک؛ منظری به مثابه فرهنگ
محوطه باستانی سیلک در 24 شهریور سال 1320 شمسی، با شماره 38 در فهرست آثار ملی کشور قرار گرفت و مالکیت هر دو تپه شمالی و جنوبی؛ در اداره ثبت اسناد و املاک کاشان به نام دولت ثبت شد. در واقع با عرضهی تعدادی از سفالهای کم نظیر توسط عتیقه فروشان در سال 1312 شمسی، در پاریس و مشخص شدن محل بهدست آمدن آنها (محوطه سیلک)؛ هیئت فرانسوی به سرپرستی گریشمن از طرف موزه لوور پاریس سریعا به کاشان عزیمت و اولین کاوشهای باستانشناسی در آن سال در سیلک آغاز شد و تا سال 1316 شمسی ادامه یافت.
سپس با تشکیل اولین دایره باستانشناسی در اداره فرهنگ کاشان، اولین اقدامات حفاظتی در سیلک صورت گرفت و اطراف عرصه و تپههای سیلک با سیم خاردار محصور و نگهبانی برای آن تعیین شد. همزمان با اوجگیری مبارزات مردم ایران در سال 57، عدهای از افراد سودجو با عنوان کشاورزی و خودکفایی؛ اراضی و عرصه سیلک را تصرف نموده و پس از آن اقدام به فروش غیرقانونی اراضی و احداث باغ و ساختمان و غیره نمودند و خسارات جبران ناپذیری را به محوطه مذکور وارد کردند.
در نهایت با وجود پیگیریهای ادارات و سازمان میراث فرهنگی و مسئولین محلی کاشان تا حدی از ادامه ساخت و سازها جلوگیری شد و زمینه جهت تعیین عرصه و حریم قانونی سیلک فراهم شد. اما با وجود این اقدامات؛ اطراف تپه جنوبی سیلک به منطقه مسکونی مبدل شد. بعد از اقدامات هیئت فرانسوی در 65 سال قبل، مطالعات باستانشناسی توسط باستانشناسان مختلف با اهداف گوناگون (ازجمله تعیین عرصه و حریم و همچنین تاریخگذاری محوطه) در قالب چند هیئت مجزا طی سالیان مختلف ادامه یافت.ولی این سوال پیش می آید مردم ما تا چه اندازه از این فعالیتها آگاهی دارند؟
هدف از این نوشتار ارائه مباحث علمی و تخصصی که در این مختصر نمیگنجد؛ نیست. بلکه همانطور که گفته شد، سوال اینجاست که مردم (باوجود اقدامات علمی مذکور و دیگر اقداماتی که از ابتدا تاکنون در ارتباط با محوطه سیلک صورت گرفته است)؛ در این مورد چه اطلاعاتی دارند و تا چه اندازه با اهمیت این محوطه و یا محوطههای مشابه آشنا هستند؟ آیا اقدام موثری توسط متخصصین در جهت آگاهسازی مردم و همهفهمسازی مطالعات باستانشناسی؛ حین و پس از فعالیتهای علمی، صورت گرفته است؟
عموما باستانشناسانی که به کاوش علمی یا بررسی میدانی مشغولند؛ ترجیح میدهند وقت و انرژی خود را صرف فعالیتهای مذکور نمایند و از ورود مردم به محوطهها حین برنامههای کاری اجتناب میکنند. اما باستانشناسان آیندهنگر روزهایی را به بازدید عمومی اختصاص میدهند، میان بازدیدکنندگانِ کاوشهای علمی بروشورهای آموزشی توزیع میکنند و فعالیتشان را رسانهای میکنند (البته در کشور ما چنین اقداماتی کمتر انجام میشود).
طبق مطالعات صورت گرفته حین اجرای کارگاههای باستانشناسی برای مردم (بهویژه کودکان و نوجوانان)؛ کاملا مشخص شد که مردم به شناخت باستانشناسی و میراث فرهنگی علاقه زیادی دارند. بنابراین ما روز به روز بیشتر به همه فهمسازی مطالب پیچیده باستانشناسی نیاز داریم که با دقت مردم را به سمت خود جذب کند. علاوه بر کتاب، رسانههای دیگر از جمله برنامههای تلویزیونی و رادیویی و مجلات نیز باید بیشتر در کار همه فهمسازی باستانشناسی مشارکت کنند و به ابزاری مهم برای ارائه گذشتهی مردم و نیز فعالیتهای باستانشناسی تبدیل شوند.
از طرفی از آنجا که عصر ما عصر صنعت گردشگری است تشویق مردم به بازدید از محوطهها و بناهای تاریخی و باستانی و نیز موزههای تاریخی گامی مهم در رشد فزایندهی این صنعت و نیز مطالعات باستانشناختی و ارتباط موثر با مردم خواهد بود. بنابراین برای جذب هرچه بیشتر و بهتر مردم باید برنامههایی درنظر گرفت که روند پژوهشهای باستانشناختی را از کشف آثار گرفته تا تفسیر آنها به شیوهای خلاقانه و جذاب توضیح دهد.
آگاهی عمومی و لذت بردن مردم از باستانشناسی از ارکان بقاء و پیشرفت این رشتهی علمی و نیز صنعت گردشگری است. بازدید و آگاهی مردم از میراث فرهنگی حق مسلم آنان است اما در این بین امر بسیار مهم حفاظت از آثار نیز باید در نظر گرفته شود.
اهمیت موضوعی محوطهی مذکور و روز ثبت سیلک در فهرست آثار ملی ایران، بهانهای شد تا مختصری در ارتباط با باستانشناسی و اهمیت آگاهسازی مردم ارائه گردد و متولیان مسوول باید به این سوالات پاسخ دهند که در کشور ما بین باستانشناسان و مردم به چه اندازه تعامل وجود دارد؟ و سطح آگاهی مردم نسبت به باستانشناسی، آثار باستانی و حفاظت از آثار به چه اندازه است؟ آیا اقدام موثری در این زمینه توسط مراجع ذیربط و باستانشناسان صورت گرفته است؟
*سمانه عسگرنژاد
**باستانشناس، مجری و طراح کارگاههای باستانشناسی برای مردم (کودکان و نوجوانان)