رسانه کاشان هوای تازه می‌خواهد

از خبرنگاران تا مسئولان، از منتقدان و رسانه‌خوان‌های حرفه‌ای تا مردم و مخاطبان عام معترفند که جایگاه امروز رسانه در کاشان متناسب با شأن آن نیست؛ هر یک دلیلی را برای این واقعیت، مطرح می‌کنند: برخی معتقدند باید مشکل را در جامعه رسانه‌ای جستجو کرد، بعضی دیگر، ریشه معضل را در نگرش مسئولان و شرایط مدیریتی می‌دانند و عده‌ای هم موضوع معیشت را پیش می‌کشند.
اما مشکل کجاست؟ پاسخ مجموعه‌ای از دلایل موجود است.بگذارید در نقد درونی کمی صریح، بی تعارف و جسور باشیم.متاسفانه جامعه رسانه‌ای صرف نظر از برخی استثتاها، سال‌هاست به حیات نباتی عادت کرده و “بودن” را به “موثر بودن” ترجیح داده است.
دغدغه مندان در میانه جماعتی منفعل به چشم نمی‌آیند و متاسفانه تصویر غالب را همین طیف غالب می‌سازندجماعتی که حتی مانند هم قطاران خود در پایتخت کاسبی درست را هم نمی‌دانند تا با اقتصاد رسانه ضعف های حرفه ای خود را لااقل در معیشت بپوشانند.
چه بسا افراد توانمند حرفه ای که آزرده خاطر از این فضا به گوشه ای خزیده اند یا عرصه دیگر را برگزیده‌اند. آنانی که نمی خواهند در کنار بدنه این جامعه قضاوت شده و در کسوت آنان ارزیابی شوند.
خودزنی بس است! از مشکلات درونی به سراغ معضلات بیرونی برویم.نقش مهم مسئولان در ایجاد موقعیت کنونی رسانه کاشان غیرقابل انکار است.تنگ نظری مدیریتی طی دوره های مختلف به ویژه سال‌های گذشته موجب شده هزینه‌های روزنامه نگاری استاندارد و حرفه‌ای در شهر بسیار بالا رود.
خبرنگاری که باید در کنار غم نان، در اندیشه غم‌های دیگر باشد.نگاهی که گرچه از سطوح بالایی شروع می‌شود اما اوج آن در سطوح میانی مدیریتی به شکل مبتذلی، جسم بی‌جان رسانه را آزار می‌دهد.کارگاه های سواد رسانه هم برای مدیران صرفا در حد پرکردن ساعات آموزشی ارزشمند است و کوچکترین تاثیری در نگاه آنان به رسانه طی این سال‌ها نداشته است.
اما تغییر و تحولات نیز عامل دیگری برای پدیدآمدن وضعیت موجود است.گرچه شبکه های اجتماعی، بستر اطلاع رسانی سریع و بدون واسطه را به شکل باورنکردنی گسترده کرده اما در عین حال، مرام روزنامه نگاری را تا حد قابل توجهی تحت تاثیر قرار داده؛ به هر فرد بی دانش رسانه‌ای این اعتماد به نفس را تزریق کرده که می‌تواند در جایگاه متخصص رسانه‌ای قرار گرفته و طبیعتا در کنار فروش کمربند، کفش و ساپورت، چند خبر کپی شده یا چند خط سفارشی از فلان مسئول را به عنوان محتوای رسانه ای به خورد مخاطب دهد؛ پدیده‌ای که عامل مهم رشد روزافزون آن، ضعف اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی در کنترل حرفه‌ای و نظارت صحیح (نه سانسور) بر این بلبشوی رسانه‌ای است.
اما آقا یا خانم مخاطب شما نیز در این وضعیت سهم دارید! آیا به میزان حمایت از سلبریتی‌های بومی و غیربومی و بازنشر کلیپ‌های طنز و غیرطنز، از رسانه مطالبه گر و طرح کننده دغدغه های جدی‌ تان پشتیبانی عملی می‌کنید؟در برندسازی خبرنگاران متعهد چند قدم برداشته‌اید؟اگر به جای رسانه و خبرنگار جدی، جایگزین‌های دسته دوم و سوم برای شما تراشیدند، شما کجا می‌ایستید؟
همه این‌ها نشان می‌دهد جامعه رسانه‌ای کاشان تحولات جدی در تمام ارکانش نیازمند است: از تولیدکننده پیام تا مصرف کننده و عناصر نقش آفرین دیگر.هوای تازه‌ای که در آن بشود واقعیت را بهتر نفس کشید.


دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *