- شناسه خبر : 20153
درمانگاه سلطان میراحمد و عادت بد ایرانیان
ژان باتیست تاورنیه جهانگرد و بازرگان فرانسوی که در زمان صفوی به مشرقزمین و ایران سفر میکند در سفرنامهاش از عادت بد ایرانیها مینویسد که به جای نگهداری از ابنیه قدیمی دوست دارند بناهای جدید بسازند.
از آن زمان چندین قرن گذشته و این عادت بد ایرانیها همچنان باقی است و تعریف مفاهیمی همچون میراث فرهنگی، صرفهجویی، محیط زیست و شهرسازی پایدار و حفظ منابع زیستی نیز موجب ترک این عادت نشده است.
شهری که آثار تاریخی تکرار نشدنی خود را برای احداث آپارتمانها، خیابانها یا واحدهای تجاری و در کل معماری تکراری امروز بهراحتی تخریب میکند، بدیهی است که برای ساختمانهای بلحاظ تاریخی کماهمیتتر هیچ ارزشی قائل نباشد و تمایلی به حفظ میراث معاصر نداشته باشد؛ حتا اگر این بنا بلحاظ معماری و طراحی اثری شاخص و احتمالا کار یکی از معماران تاثیرگذار معاصر باشد.
![](https://ahlekashanam.net/wp-content/uploads/2023/09/IMG_9589-1024x576.jpeg)
ساختمان درمانگاه محله سلطان میراحمد نمونه موفقی از طراحی متناسب با بافت تاریخی و معماری ایرانی است که در دهه ۵۰ یعنی حدود ۵۰ سال پیش در یکی از مهمترین مراکز بافت تاریخی کاشان و در مجاورت خانههای تاریخی شاخص این شهر ساخته شده است.
این اثر آموزنده و بیتکرار، شایسته حفاظت و نگهداری است؛ زیرا واجد ارزشهای معمارانه و فرهنگی است، کمتر نمونهای نظیر آن وجود دارد و علیرغم تلاشهایی که در این زمینه صورت گرفته، جای خالی این قبیل طراحیها در معماری شهری کاشان خالی است.
![](https://ahlekashanam.net/wp-content/uploads/2023/09/IMG_9592-1024x576.jpeg)
تجربههای مشابه طراحی در بافت تاریخی از قبیل پروژه تجاری میدانگاه (سرای ایرانی) یا حسینه نخل سرفره و غیره بلحاظ کیفیت طرح، هارمونی و ضوابط طراحی در بافت تاریخی بهطور محسوسی نازل، اطوارگرا و کاملا غیر قابل مقایسه با چنین اثر فاخری است.
شنیدهایم که قرار است این اثر را عنقریبا تخریب کنند و با توجه به سوابق موجود، تقریبا مطمئن هستیم که اثری درخور این محدوده از بافت تاریخی به جای آن ساخته نخواهد شد و لکه ننگ دیگری بر تارک مدیریت شهری خواهد نشست که طلایهدار و مدعی معماری ایرانی است.
این بنا با سازههای مقاوم امروزی ساخته شده، کاملا مستحکم و بدون ایراد است. در شهرهایی مثل تهران چند سالی است که میراث معاصر و این قبیل آثار را نیز ثبت میکنند. موقعیت این بنا امکان خوبی برای ایجاد کاربری موزه، گالری و یا حتا جایگزین مناسبی برای اداره میراث فرهنگی است.
فارغ از ارزش معماری این اثر باید پرسید چرا اولیای امور، مرمت و حفاظت را نمیفهمند و چرا هنوز بلد نیستیم طرحهای توسعه را با حفظ داشتههایمان تعریف کنیم؟
برای شکلگیری هر اثر معماری، نیروی کار، مصالح، آب، خاک و به عبارتی بخشی از طبیعت مصرف شده است و ما با تخریب هر اثر معماری بخشی از ثروت عمومی را دور میریزیم.
آیا وقت آن نرسیده که دست از این عادت بد دیرینه برداریم و پروژههای شهری را متناسب با داشتههایمان طراحی کنیم و قدر هر ذره خاک و هر قطره آب و حاصل دسترنج گذشتگان را بیشتر بدانیم؟