درمانگاه سلطان میراحمد و عادت بد ایرانیان

ژان باتیست تاورنیه جهانگرد و بازرگان فرانسوی که در زمان صفوی به مشرق‌زمین و ایران سفر می‌کند در سفرنامه‌اش از عادت بد ایرانی‌ها می‌نویسد که به جای نگهداری از ابنیه قدیمی دوست دارند بناهای جدید بسازند.

 از آن زمان چندین قرن گذشته و این عادت بد ایرانی‌ها همچنان باقی است و تعریف مفاهیمی همچون میراث فرهنگی، صرفه‌جویی، محیط زیست و شهرسازی پایدار و حفظ منابع زیستی نیز موجب ترک این عادت نشده است.

شهری که آثار تاریخی تکرار نشدنی خود را برای احداث آپارتمان‌ها، خیابان‌ها یا واحدهای تجاری و در کل معماری تکراری امروز به‌راحتی تخریب می‌کند، بدیهی است که برای ساختمان‌های بلحاظ تاریخی کم‌اهمیت‌تر هیچ ارزشی قائل نباشد و تمایلی به حفظ میراث معاصر نداشته باشد؛ حتا اگر این بنا بلحاظ معماری و طراحی اثری شاخص و احتمالا کار یکی از معماران تاثیرگذار معاصر باشد.

ساختمان درمانگاه محله سلطان میراحمد نمونه موفقی از طراحی متناسب با بافت تاریخی و معماری ایرانی است که در دهه ۵۰ یعنی حدود ۵۰ سال پیش در یکی از مهمترین مراکز بافت تاریخی کاشان و در مجاورت خانه‌های تاریخی شاخص این شهر ساخته شده است.

این اثر آموزنده و بی‌تکرار، شایسته حفاظت و نگهداری است؛ زیرا واجد ارزش‌های معمارانه و فرهنگی است، کمتر نمونه‌ای نظیر آن وجود دارد و علی‌رغم تلاش‌هایی که در این زمینه صورت گرفته، جای خالی این قبیل طراحی‌ها در معماری شهری کاشان خالی است.

تجربه‌های مشابه طراحی در بافت تاریخی از قبیل پروژه تجاری میدانگاه (سرای ایرانی) یا حسینه نخل سرفره و غیره بلحاظ کیفیت طرح، هارمونی و ضوابط طراحی در بافت تاریخی به‌طور محسوسی نازل، اطوارگرا و کاملا غیر قابل مقایسه با چنین اثر فاخری است.

شنیده‌ایم که قرار است این اثر را عنقریبا تخریب کنند و با توجه به سوابق موجود، تقریبا مطمئن هستیم که اثری درخور این محدوده از بافت تاریخی به جای آن ساخته نخواهد شد و لکه ننگ دیگری بر تارک مدیریت شهری خواهد نشست که طلایه‌دار و مدعی معماری ایرانی است.

این بنا با سازه‌های مقاوم امروزی ساخته شده، کاملا مستحکم و بدون ایراد است. در شهرهایی مثل تهران چند سالی است که میراث معاصر و این قبیل آثار را نیز ثبت می‌کنند. موقعیت این بنا امکان خوبی برای ایجاد کاربری موزه، گالری و یا حتا جایگزین مناسبی برای اداره میراث فرهنگی است.

فارغ از ارزش معماری این اثر باید پرسید چرا اولیای امور، مرمت و حفاظت را نمی‌فهمند و چرا هنوز بلد نیستیم طرح‌های توسعه را با حفظ داشته‌هایمان تعریف کنیم؟

برای شکل‌گیری هر اثر معماری، نیروی کار، مصالح، آب، خاک و به عبارتی بخشی از طبیعت مصرف شده است و ما با تخریب هر اثر معماری بخشی از ثروت عمومی را دور می‌ریزیم.

آیا وقت آن نرسیده که دست از این عادت بد دیرینه برداریم و پروژه‌های شهری را متناسب با داشته‌هایمان طراحی کنیم و قدر هر ذره خاک و هر قطره آب و حاصل دسترنج گذشتگان را بیشتر بدانیم؟


دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *