- شناسه خبر : 21047
نقدی بر همایش ستاد خیرین با مشاور وزیر
دانشگاه کاشان و گوجه گندیده!
پرتاب گوجه گندیده از سوی یک شهروند سادهدل به سوی کاندیدای انتخابات مجلسِ بیستم در میدان موسوم به مجسمه -15خرداد فعلی- در فضای تبلیغاتی انتخابات، همۀ معادلات سیاسیون را بر هم زد و از رهگذر آن «اللهیار صالح» به مجلس رفت و «سید ابوالقاسم لاجوردی» با وجود حمایتهای همهجانبه حاکمیت، فعالین اقتصادی و حتی هیئت معروف حضرت ابوالفضل مشتی مسجد جامع از رقابتهای انتخاباتی بازماند. هرچند مجلس بیستم پس از مدت کوتاهی منحل شد ولی گوجه گندیده راه فرزندان و نوادگان آسیدمحمد نیلفروش را از مجلس به سمت روستاها و دهکورههای کشور تغییر داد و تحولی شگرف در علم و فرهنگ منطقه و شاید کشور به وجود آورد که همچنان آثار و نشانههای آن پابرجاست و منشأ خیر است.
یادداشت حاضر امیدوار است از پسِ مأموریت آن گوجه گندیده برآید و بزرگان، فرهیختگان و صاحبنظران علمی، فرهنگی و دانشگاهی و به خصوص متولیان ستاد خیرین دانشگاه کاشان که اخیراً جلسهای هماندیشی ایشان با حضور مشاور وزیر و دبیر ستاد خیرین کشور برگزار شد به فکر وادارد که آیا مسیری که انتخاب کردهاند و پولهایی که خرج شده است توانسته نقشی هرچند کوچک در تعالی و پیشرفت منطقه ایفا کند یا صرفاً نتیجه همان است که حمیدرضا فهیمیتبار به عنوان عضو هیئت مدیره ستاد خیرین در ابتدای جلسه مطرح کرد و گفت: «یکی از آثار این گونه مجالس آن است که متوجه شوم خیلی کوچک هستم و این حائز برکت است.»
تواضع و فروتنی در جای خودش شایسته و پسندیده است ولی وقتی صحبت از پول، پروژه، عمل و دانشگاه است بررسی اهداف و شاخصها به میان میآید و بایستی کلیه اقدامات و عملکردها را با آن سنجید و ادامۀ مسیر را بر اساس آن استوار کرد. اگر راهمان درست است با قدرت و قوت ادامه بدهیم و اگر اشتباه است آن را اصلاح کرده و از خودمان و مردم و جامعه و پوزش خواسته و طلب عفو و بخشش کنیم.
اکنون دانشگاه کاشان به مثابه شهری محصور در دل شهرستان کاشان است. همه چیزِ یک شهر را در خود جای داده است؛ سکنه، خیابان، خانه و خوابگاه ، رستوران و سالن اجتماعات و سالن ورزشی و استخر و …. همۀ را دارد. رئیس و مرئوس دارد. ماهانه هزاران میلیارد تومان از اعتبارات عمومی که مال همۀ مردم است خرج ادارۀ این شهر میشود. چاه ویلی که هرچه حق و حقوق مردم داخل آن ریخته شود پُر نمیشود. افزون بر این پول خیرین و صاحبان صنعت نیز به آن سمت کشیده شده است. با این وجود پاسخ به یک سوال همه چیز را روشن کرده و ابهامات را برطرف میکند؛ اثر این شهر بر منطقه و حتی کشور کدام است؟!
«شهرک صنعتی راوند» چندمتر آن طرف دانشگاه کاشان بنا شده است. غالباً متولیان آن از دانشِ دانشگاهی و عناوین پرطمطراق پروفسور و دکتر و مهندس بیبهرهاند و حتی برخی از سواد نیز بهرهای ندارند. اگر از ایشان بپرسید محصول شهرک چیست؟ استوار و محکم پاسخ میدهند که ماهانه این تعداد فرش تولید شده است! انواع و اقسام لنتهای ماشین تولید میشود! ظروف چینی و آرکوپال تولید میشود! و … بخشی از آن در کشور مصرف میشود و بخشی دیگر صادر شده و ارز وارد کشور میشود. این تعداد اشتغال برای شهرستان ایجاد شده است! به همین واسطه جوانها سر و سامان گرفته و تشکیل خانواده دادهاند! وقتی خانواده سر و سامان گرفته است این مقدار از ناهنجاریهای اقتصادی و اجتماعی جامعه کم شده است و …هزاران مورد دیگر! قصد مقایسه محصول این شهرک با محصول آن دانشگاه نیست! هرکدام جایگاه خودش را دارد! متولیان دانشگاه کاشان و ستاد خیرین توضیح بدهند جایگاه دانشگاه کاشان کدام است؟!
اجازه بدهید از صحبتهای عباس زراعت رئیس وقت سابق دانشگاه در جلسهای که با حضور صاحبنظران و نخبگان کاشانی در سال 1393 در تالار آزادی این دانشگاه بیان شد وام بگیرم. ایشان فرمودند اگر دانشگاههای کشورهای توسعه یافته عطسه کنند شهر مجاور به آنفلوآنزا مبتلا میشود ولی اگر دانشگاه کاشان تعطیل شود هیچ اتفاقی برای شهر نمیافتد!!
باز اجازه بدهید فراتر رفته و آمار و ارقام را بررسی کنیم. از رتبهها و شاخصها بگوییم. دانشگاه کاشان به تنها چیزی که میبالد آمار مقالهها در مجلات معتبر داخلی و خارجی است. حرف درستی است. ولی بپذیریم که این یک محصول فردی است و نویسندگان مقالات چنانچه در هر دانشگاهی به کار گرفته شوند چنین میشود. چرا مدیریت دانشگاه از سایر شاخصها رونمایی نمیکند؟! آمارها برای دانشگاه کاشان چه میگویند؟!
ایران بر اساس بررسیهای موسسات مطالعاتی و تحقیقاتی در سال 2017 پس از ارمنستان، قزاقستان، اردن، پاکستان، عربستان و حتی تاجیکستان در جایگاه 94 ارتباط صنعت و دانشگاه قرار گرفته است. این رتبه در سال 2018 به 89 و در سال 2021 به رتبه 120 سقوط کرده است. جالب است که به عنوان مثال امارات متحده عربی همسایه جنوبی ما در ارزیابی 2021 در جایگاه 19 خودنمایی میکند و بسیاری از کشورهای همسایه از ما جلوتر هستند که نام تکتک آنها در این مجال نمیگنجد.
متأسفانه دانشگاه کاشان در بین دانشگاههای کشور نیز نتوانسته جایگاه مناسبی در زمینه «تعداد ثبت اختراعات» و «تعداد قراردادهای ارتباط با جامعه و صنعت» برای خود دست و پا کند و اثری از نام این دانشگاه حداقل بین 15 دانشگاه برتر کشور به چشم نمیآید!
در این شرایط و اوضاع و احوال «علیمحمد الماسی» با تفکر نزدیک به اصلاحطلبی که با آمدن دولت احمدینژاد و قدرت گرفتن حسین حنطهای در رأس آموزش و پرورش کاشان به حاشیه رانده شده بود با پادرمیانی عباس زراعت دست در دست سیدجواد ساداتینژاد گذاشت تا جریان مدرسهسازی را در دانشگاه دنبال کرده و ستاد خیرین دانشگاه کاشان را پایهریزی کند!
برخی افراد متمایل به اصلاحطلبی که این روزها تمام تمرکز خود را بر «پروندههای سکههای اهدایی دانشگاه»، «نهادههای دامی» و «چای دبش» معطوف کرده و از آن برای تسویهحسابهای جناحی و سیاسی بهره میجویند آن روز به کمک سیدجواد ساداتینژاد آمدند تا عملکرد او پُر و پیمان شده و فرصت برای تأسیس اولین جامعه خیرین دانشگاه کشور فراهم گردد. هرچند اوج گرفتن سیدجواد ساداتینژاد برای نمایندگی مجلس، تصدی وزارت کشاورزی و رویای ریاست جمهوری ناشی از ظرفیتهای پیدا و پنهان شخصی است ولی بسترسازی و حمایتهای اصلاحطلبان را نباید نادیده گرفت که تأسیس و راهاندازی ستاد خیرین دانشگاه یکی از آنهاست!
مجال کوتاه و صحبت بسیار است. جان کلام اگر روزی یک گوجه گندیده راه مردان کاشان را از مجلس به سمت مناطق کمتر توسعه یافته و محروم گرداند چند دهه بعد اختلافات سیاسی راه مردان سیاست را از مناطق محروم به دانشگاهی معطوف ساخت که از منابع فراوان و سرشار دولتی بهرهمند است و رهآورد آن جز مصرف بیتالمال چیز دیگری به چشم نیامده است. گویا شاخصهای از منظر رئیس دانشگاه و متولیان امر از جنس دیگر است. عباس کتابی رئیس دانشگاه در توجیه حضور خیرین در دانشگاه گفت: «نگاه من به عنوان رئیس دانشگاه این طور نیست که خیرین ساختمان بسازند. دولت خوابگاه ساخته است. خیرین هم خوابگاه ساختهاند. من گاهی به دانشجویان مراجعه میکنم دانشجویان میگویند ما در خوابگاهی که خیرین ساختهاند حس بهتری داریم.»
آخرش همین است؟! از مناطق فقیر کم بگذاریم تا دانشجو در خوابگاه به حس بهتری برسد؟! پرسشی که حتماً ستاد خیرین دانشگاه کاشان پاسخی برای آن دارد!!
عبدالمجید رفیعی – روزنامهنگار