- شناسه خبر : 20004
به بهانهی فرونشست دشت کاشان/ درماندگیهای آموخته شده زیست محیطی آبخوان کاشان
این روزها هرکجای «آبخوان کاشان» پا میگذاری مارهزار سری را میبینی که نه از سرش خبریست نه از دمش.
از طاهرآباد تا تقیآباد نوشآباد،
از آبشیرین تا شمال آران و بیدگل،
از فخره تا ابوزیدآباد؛
کل آبخوان در حال ترَکست،
این شیشه زندگی«تمدن سیلک» است که در حال شکستن و نابودیست.
سفرنامهی «جملی کارری»؛(انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۹۱) جهانگرد ایتالیایی را میخوانم، کارری، در سال ۱۱۰۵ قمری، زمان سلطنت «شاه سلیمان صفوی» به ایران آمده، در مراسم تاجگذاری «شاه سلطان حسین» شرکت نموده و آنچه دیده و یا شنیده چون نقاشی چیره دست، بر روی کاغذ آورده است.
فصل چهارم کتاب به کاشان میپردازد.
گرما، خشکسالی، شنزارهای لمیزرع، قطرهی آب آشامیدنی پیدا نمیشد، لغات قابل اعتناییست در معرفی طبیعت کاشان.
پاراگراف چهارم صفحه ۷۳ کتاب را در بالا بخوانید تا از اهمیت آب نزد حکمرانان قدیم مطلع شوید:
آن هنگام که در بالای کوه کنار سد، شاه عباس اتاقکی میسازد تا ضمن تشویق کارگران بر ساخت نیز نظارت مستمر داشته باشد».
سالهاست آبخوان کاشان حالش خوب نیست!
اینرا بخوبی از سطور بالا میشود برداشت کرد، ولی هیچگاه به این بدی نبوده است.
قدیمیها قدر آب و آبادانی را میدانستند، شاهدمان، «قناتها»
نمیدانم «کارری» هنرمندی ایرانیان را در قنات دیده بوده یا خیر؟ که اینگونه از هنرمندیشان در ریزهکاریها و هنر،یاد کرده؟
ولی وقتی میخوانی شاه از ساخت سدی مستمر بازدید میکرده و چشمههای در پس سد برای آبادانی شهر فراهم نموده،آب و هنر یافتن آب در ایران مرکزی را میشود فهمید.
ولی ما با خودمان چه کردیم که اینگونه دست به نابودی خود زدهایم!
در فرونشست آبخوان کاشان مقصر کیست؟
اصلا بیخیال مقصر، راهکار چیست؟
چرا هیچ کس فکری نمیکند؟
چرا هیچ مدیری در دو شهرستان تمهیدی نمیاندیشد؟
یا میاندیشند، ما مردمان از آن بیخبریم؟
چرا دانشگاه راهکاری نمیدهد؟
«درماندگی آموخته شده»، در حوزهی محیط زیست، که در آینده بیشتر به آن خواهیم پرداخت، شاید راهکار مدیریتی باشد.
گویا «درماندگی آموخته شده» در حوزهی محیط زیست، رویکرد و سیاست مدیرانیست که میخواهند ما را دربرابر مخاطرات زیست محیطی آرام آرام آموخته نموده و سازش پذیر نمایند:
آرام آرام فرونشست را بپذیریم
آرام آرام،تخریب سرزمین با معدنکاوی را
تخریب سرزمینی با صنایع آلاینده و نامتناسب با اقلیم را
خشکسالی را،
سیل و سیلخیزی را
کاهش تنوع زیستی را
انحلال گونهها
نابودی دریاچهها و تالابها
جنگلزداییها
بیابانزائی
و در نهایت تخریب و مرگ سرزمینی را