- شناسه خبر : 728
از زیر گذر مدخل شهر تا استان گلساران
مهدی آریا* – پس از هفته ها جنجال و کشمکش بر سر ادامه یا توقف پروژه زیر گذر، بالاخره این طرح در نشست شورای عالی ترافیک استان اصفهان با حضور دبیر شورای عالی ترافیک کشور در محل فرمانداری کاشان به تصویب رسید.
جدا از مباحث فنی و جناحی بر سر این پروژه، نکته ای که نگارنده به آن اشاره دارد کشیده شدن این بحث به اصفهان و ورود مسوولان استان اصفهان به این جار و جنجال شهری در کاشان است. در ماه های اخیر که بحث استان شدن کاشان و آران و بیدگل و چند شهرستان دیگر در شمال استان اصفهان به مبحث داغ این روزها تبدیل شده و هر روز اخبار و تحلیل های فراوانی از این طرح و مزایای جدایی از استان اصفهان منتشر می شود، به یکباره در مورد یک پروژه زیر گذر ۱۸۰۰ متری در داخل محدوده شهری کاشان پای اصفهان و اصفهانی ها به کاشان و استان گلساران پیشنهادی باز می شود تا آنها در مورد این پروژه تصمیم گیری کنند و آن را رد و یا تصویب کنند.
اگر منطقه ما ظرفیت ها و پتانسیل های جدایی را دارد و ادعای ما در تشکیل استان مستقل گوش فلک را کر کرده و توانایی این را داریم که روی پای خود و بدون نیاز به اصفهان و اصفهانی ها امورات استان ادعایی را بگذرانیم پس چطور نمی توانیم بر سر یک پروژه شهری به توافق و تفاهم برسیم و حتما باید شورایی از اصفهان بیاید و در مورد آن تصمیم گیری کند و نظر بدهد؟
وقتی مسوولان یک شهر که مثلا قرار است در آینده نزدیک تبدیل به مسوولان یک استان و مرکز استان شوند چطور می خواهند مسایل و مشکلات یک استان که یقینا زیادتر و پیچیده تر از یک شهر است را حل و فصل و رفع و رجوع نمایند؟
وقتی بر سر منابع مالی یک پروژه شهری و تامین اعتبارات و قرادادهای آن با پیمانکاران تا این اندازه اختلاف نظر وجود دارد، چگونه می خواهند بودجه یک استان را تامین و یا اعتبارات را بین بقیه شهرستان های استان جدید به صورت متوازن و عادلانه تخصیصدهند؟
وقتی پروژه های عمرانی یک شهر به واسطه اختلافات بین مسوولان متوقف مانده و سازندگی و آبادانی شهر با وقفه روبه رو می شود چگونه می خواهند پروژه های عمرانی ملی و استانی را در دیگر شهرها اجرا و توسعه و آبادانی استان جدید را رقم بزنند؟
وقتی بعد از گذشت نزدیک به دو دهه هنوز خط مرزی دو شهرستان همسایه و کلیدی استان جدید با این همه اشتراکات و در هم آمیختگی های فرهنگی و جمعیتی به طور دقیق مشخص نشده و هر از چند گاهی باعث اختلافات و کشمکش هایی در منطقه می شود، چگونه می خواهند خطوط مرزی با استان های همجوار را بدون حرف و حدیث دقیقا مشخص کرده و ترسیم کنند؟
وقتی فرمانداری که بالاترین مقام اجرایی و نماینده دولت در یک شهرستان است در جلسه شورای شهر تنها نظاره گر دعواها و بگومگوهای بین اعضای موافق و مخالف است و نمی تواند از تدبیر و قدرت اجرایی خود جهت حل اختلافات و مشکلات استفاده کند و معاون استاندار اصفهان باید به کاشان آمده و در موضوع ورود پیدا کند، چگونه می خواهد در قامت یک استاندار و یا فرماندار یک مرکز استان ایفای نقش کند؟
وقتی شهردار و اعضای شورایی که قرار است به عنوان شهردار و اعضای شورای شهر مرکز استان به عنوان شهری نمونه برای دیگر شهرهای استان جدید باشند، نمی توانند بر سر ادامه یک پروژه عمرانی شهری به تفاهم برسند و در جلسات علنی شورا و بیرون از آن به روش های مختلف از خجالت یکدیگر در آمده و باعث بهت و حیرت مردم و ناظران بیرونی می شوند، چگونه می خواهند الگویی برای دیگر شهرها و روستاها باشند؟
وقتی نماینده ای که خود پیشنهاددهنده و پیگیر استان جدید است نمی تواند اختلافات بر سر این پروژه بین دو طرف ماجرا که هم منطقه ای ایشان می باشند را در منزل خود و تا پاسی از نیمه شب حل و فصل نماید، چطور می خواهد اختلاف مسوولان دیگر شهرها با مسوولان استان جدید با مرکزیت کاشان را که از مناطق دیگری هستند و مسلما تعلقات خاصی با ایشان و منطقه ما ندارند را حل و فصل نمایند؟
همه مواردی که مطرح شد دلیلی بر مخالفت نگارنده با جدایی و تشکیل استان مستقل نیست ولی تلنگریست به مسوولان اداری و شهری تا بدانند که دقیقا در کجای این داستان قرار گرفته اند و ظرفیت ها و توانایی های واقعی خود را به خوبی بشناسند و واقع بینانه تر و به دور از هر گونه هیجان اجتماعی، در دیدگاه ها و عملکرد خود تجدید نظر کنند و بیش از این با افکار عمومی و احساسات شهروندان بازی نکنند.
*فعال اجتماعی
علی کاشی
تیر 6, 1398
گفتند تا دوسال دیگه تمومه ولی با این روند کاری که اینا پیش گرفتند تا ۷ الی۱۰ سال دیگه تموم میشه
جوان اهل دل
تیر 7, 1398
هرچی میکشیم از دست رسولزاده هست که مدام رنگ عوض میکنه وکار شکنی میکنه اصلا تعادل رفتاری نداره. نه میشه آفتابش خوابید نه سایه اش ....
دلسوخته
تیر 8, 1398
علی اقای رسولزاده بجای حزب بازی یه کم اخر عمری فکر توشه آخرت باشه . بازاری اینقد رنگارنگ ندیده بودیم.
فرهخآث
شهریور 11, 1398
بسیآرزیبآ.هم نآم و هم طرح.بآنزدیک به هزآروپآنصد شهرو چهآرصدشهرستآن,سی استآن که هیچ,بآتوجه به وسعت(وهمچنین قدمت خآص هرمنطقه ی کشور),پآنصد استآن هم کم است.پآیتخت هم پآسخگوی همه ی نیآزهآنیست.حتآ درگآم پسین مدرنیسم,اگر مگآشهر یکصدمیلیونی خودبسته هم شود,سخت بتوآن فآصله رآ بآاین سطح تکنولوژیکی کشور کآسته و بآزه ی زمآنی و هزینه هآی رفتآمدی رآ ازمیآن برد.شوآ ست که گستره ی پآیتختی گلوبآل میلیآردبآشند از سمنآن به زنجآن دآشت که در تمآس سریع به همه ی شهرهآبآشد,در بدنه ی ششصد استآنی,گستره ی پآرسه تخت ایرآنی سآز و استآندآردسآز دآشت که نقش هآی میهنی در آن تقسیم و به استآندآرد سآزی برسدوشهریگآری ایرآنی پذیرد,و گسترد مرزی ای هم دآشت که تعآمل خآرجی منطقه ای رآ به گستره ی پآرسه تخت و سپس گستره ی پآیتختی گره زند و این فرمول برآی دو یآ سه میلیآردبآشند کآرآست.امآ نه بآ این سطح تکنولوژی,نه بآ شهرپرستی و تقسیمآت کشوری کنونی,ونه بآ عدم تقسیم صحیح وظآیف و منآبع.صدالبته فآلآنژ شهری که چنین مآنع شوند.در تقسیم تهرآن و تشکیل مآزندرآن/قم/مرکزی/البرز/بخش هآی قزوین وبخش هآی سمنآن در گرزمآن,چنین بحث هآیی پیش نیآمد.همینطور در مورد آذربآیجآن و خرآسآن.حآل در مورد اصفهآن/خوزستآن/سیستآن و بلوچستآن/کرمآن وچنین,چقدر بآزه ی زمآنی نیآز هست؟؟؟چیز مهمی نیست.روزی اصفهآن و زنجآن و سمنآن و ارآک و حتآ همدآن با متروی تندرو به متروی گستره ی پآیتخت وصل خوآهند شد.یآبلعکس گستره ی پآیتختی به همه ی شهرهآی گستره ی پآرسه تخت یآ گسترد مرزی (پنجآه کیلومتر به درونمرز-طول جغرآفیآیی).این همه وقت کشی و چآنه زنی فقط زمآن رآ برآی توسعه می کشد و به احتمآل بودجه هآرآ هم به بآنک هآ یآ بآزآرمکسن خآرجی گسیل می کند!!!!! گستره ی پآیتختی فآرآمرزدر نقطه ی تمآس قلب و مغز کشور/گستره ی پآرسه تخت در همه ی مرآکز استآنی و گسترد مرزی همه در هم تنیده,هم ثروت زآی و فقرزدآیند و هم تضمین کننده ی کیآن کشوردر هراشل بآشندگی/بآلندگی.امآ رآه از توسعه ی هر سه بخش بآشآنگآس ایرآنی یعنی شهریگآری در شهرهآی خودبسته/تیرآگآری در منآطق حفآظت شده/رستآمگآری در روستآهآی دآرآی هویت/چیستی بخش,ممکن است.بآ این بعدمسآفت و پخشش غلط نقش هآ و توزیشن نآمنآسب ثروت و امکآنآت,همه چیز درمحل اشکآل است.نبآید جلوی توسعه گرفته شود.چه پآیتخت به مگآشهریکصدمیلیونی که تقدیر و تضمین میهن است,چه مرکزهآی استآنی به سوی نقش میهنی پآرسه تخت ِ کیآنپآس بآ تعریف نقش,چه گسترد مرزی.هم در گسترش زیستبوم و هم در پهنش زیویشبوم.آغآز بآ تغییر فرم استآنی است.حتآ شوآست که همه ی شهرستآن هآبآ حذف وآحد شهرستآن,بیکبآره استآن شوندو نیآزهآی دیرینه یآجآمانده جآری شود.جلوی زورگویی شهرهآی بزرگ بر شهرهآی دیگر می بآید یکبآربرآی همیشه سد شود.بهمچنین پآیتخت,چه شهر پآیتخت کنون,چه مگآشهر پیش روی و چه میلیآردبآشند گستره ی پآیتختی,جآی شهرپرستی و انتقآل قوم گآرآیی نیست.حتآ در تعریف میلیآردبآشند دوم در پآرسه تخت نیزچنین چیزی می بآید به انتهآی خود برسد.رآه از تقسیمآت کشوری عآدلآنه وصدالبته بآ پیش شرط میهنی است