به بهانه روز خبرنگار

از خبرنگاری فقط روزش را گرامی می‌دارند 

ایمان سرانجام

بارها تلاش کردم تا برای پاسداشت این روز و به حرمت خون شهید صارمی ،مطلبی بنویسم اما نمیدانم چرا  دچار یک ممیزی و خودسانسوری ناخواسته شده ام.

ایمان سرانجام خبرنگار اهل کاشانم

دستم به قلم نمی‌رود ،رشته افکارم مرتب و هم آهنگ نمی‌شوند.

باخود می‌گویم مگر میشود در این روزهای سخت معیشتی و اقتصادی جز درد و رنج مردم حرفی زد،اصلامگر میشود از درد و رنج مردم در این روز نگفت …

مگرخبرنگاران خودشان همین درد و رنج مردم را با گوشت و  استخوانشان لمس نمی‌کنند؟!

مگردیگر روزی را برای گرامیداشت و پاسداشت خبرنگاران مانده است که بخواهیم در موردش بنویسیم؟!

مگرغیر این است که دیگر هیچ چیز طعم خود را نمی‌دهد 

از مهمانی‌هایمان با تمام تجملاتش ..

منبه چه چیزهایی دارم فکر میکنم و میگویم ،حتی دیگر طعم مجالس مذهبی و ملی برایمان  هم فرق کرده است ،دیگر حالمان همچون گذشته های نه چندان دور خوب نمی‌شود،چه بر سر خودمان آورده ایم؟!

زمانیڪه میبینم مرتضی شریف خبرنگاری که دغدغه اش آسایش و بیان خواسته های مردمے بوده  امروز خانه نشین شده و فراموشش کرده ایم وغرق مشکلاتمان شده ایم و  از دیگر همکارمان علی مصلحی بی‌خبر هستیم ،یا زمانیکه  توهین  و شکایت‌ مسئولی را در قبال خبرنگاران مردمی  را به یاد می آوریم ، یا اینکه عاقبت تلخ تعطیلی رسانه‌های مکتوب  مستقل و خصوصی شهرمان همچون آرمان  را می‌بینم و اصلا از آنها یادی نمی کنیم و یا زمانیکه …

بهتراست دیگر چیزی را به یاد نیاورم و حرفی نزنم ،چون نه مسئولین گوش شنوایی برای حل مسائل دارند و نه خبرنگاران قدرت و توانی برای به نتیجه رساندن خواسته ها و مطالبات مردمی و نه مردم حوصله خواندن و یادآوری این چیزها را …

اما فقط میخواهم بگویم درد و غم و رنج خبرنگاری را ،کسانی می‌دانند و میفهمند که بابت این رسالت خطیر خون دل خورده اند و احضار شده اند.

یادو خاطره شهیدان عزیز وطن گرامی باد و حواسمان باشد که آرمان شهدا چه بود و چه جوانانی برای رفاه و آسایش و امنیت مردم ایران،جانشان را فدا کردند.


دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *