یادداشتی در واکنش به نامه شاه‌فضل

حجت الاسلام شاه‌فضل به عنوان یک مسئول دانشگاه علوم پزشکی کاشان به خیالش هم خطور نمی‌کرد یک درخواست چند سطری این همه سر زبان‌ها بیفتد و در پست‌ها و استوری‌ها بازنشر شود. این جور که خودش بعداً گفته است خیلی هم از این موضوع نرنجیده و ناراحت نشده است. گویی بدش هم نیامده و توضیح داده «امیدوارم این بگو و مگوها منشأ خیر شود» و البته خیلی هم نباید خوشبین باشد که منشأ خیر شود!


آقای شاه‌فضل باید توجه داشته باشد همین قدر که رسانه‌های شهر و منطقه دنبال «کاه» و «کوه» هستند؛ اگر صدبرابر کنید به رسانه‌های آن طرف آب خواهید رسید که با تکنیک‌های مختلف و متنوع رسانه‌ای «خیر» را «شر» جلوه داده و برعکس! به همین خاطر بهتر است بیش از پیش مواظب باشیم، خوب حرف بزنیم و حرف‌های خوب بزنیم و اصلاً نگوییم که «بگذارید بگویند تا خسته شوند» هر پست و استوری و لایک و کامنت که در فضای مجازی در جهت «مطالبه‌گری» و «نقد» و «انتقاد» مطرح شده و پاسخ نگرفته است ضربه‌ای است که بر روان جامعه زده می‌شود. ضربه‌ای است که بر «اعتماد عمومی» زده می‌شود و تلاش آگاهانه و ناآگاهانه‌ای است که «امید» و «اعتماد» و «نشاط» جامعه را به «یأس» و «بی‌اعتمادی» و «خمودی» تبدیل کند.

پاسخ به این پرسش‌ اساسی خیلی از مسائل را روشن خواهد کرد؟ آیا من و شما دوست داریم همراه زن و فرزنده و خانواده در جامعه‌ای زندگی کنیم که امید و اعتماد و نشاط ندارد؟ آیا چنین جامعه‌ای مطلوب من و شماست؟ آیا در چنین جامعه‌ای می‌توان به بهبودی اوضاع به هر وسیله‌ای دل بست؟

هرچند هر موجی که در جامعه ایجاد شده یا می‌شود دلایل زیادی بر آن مترتب است و بایستی به صورت علمی و دقیق، ریشه‌‌یابی و آسیب‌شناسی کرد ولی کم‌ترین کار این است که حداقل درخواست خود را به زیبایی بیان کنیم تا بهانه‌ای نشود تا رسانه‌ها آسمان و ریسمان کنند. به خصوص «نامه‌ها» که به عنوان یک سند مکتوب در تاریخ ثبت و ضبط شده و ممکن است هر لحطه با وجود گستردگی شبکه‌های اطلاع‌رسانی در دسترس همگان قرار گیرد. نوشتن یک نامۀ خوب و مطلوب خیلی کار سختی نیست و کافی است به شش سوال – شبیه به نوشتن یک خبر – پاسخ داده شود و سپس پاسخ‌ها را کنار هم چیده و یک «احتراماً» یا «با احترام» ابتدای آن قرار داده و یک «پیشاپیش از بذل توجه حضرتعالی سپاسگزارم» در انتهای آن و تمام! به همین راحتی.

اما پرسش‌ها چیست؟ «چه»، «چگونه»، «چرا» و «که»، «کی» و «کجا». همین! به عنوان مثال در مکاتبه آقای شاه‌فضل؛ شما دنبال چه چیزی هستید؟ پاسخ» «دنبال این که تخت‌های «آی سی یو» و «سی سی یو» سمت قبله قرار گیرد» و «چرا؟» پاسخ: «به خاطر این که مکرر از سوی بیمار و همراهان بیمار درخواست شده است تا بیمار برای ادای فریضه نماز و تقویت روحیه و بدون این که نیاز به جابجایی باشد سمت قبل قرار گیرد. این موضوع ضمن این که شرعی است، برای تقویت روحیه بیمار نیز بسیار موثر است و البته هیچ کس راضی به مرگ کسی نیست ولی پیامبر خدا هم به رحمت خدا رفته است و چنانچه دور از جان همه شما بیماری خدای ناکرده روبه موت بود توصیه شده است که به سمت قبله باشد.»

پرسش بعدی «چگونه» است؟ پاسخ» «هر طور که صلاح بدانید» و این کار در عهده چه کسی است که همان پاسخ به «که» است که مسئولیت آن در عهده رئیس محترم دانشگاه علوم پزشکی است و «کی یا چه موقع» باید انجام شود؟ پاسخ: «بهتر است این اتفاق پیش از این که محل تخت‌های بیمارستان مشخص شود انجام شده تا از هزینه‌های اضافی پس از نصب پیشگیری به عمل آید» و در نهایت این موضوع قرار است کجا اتفاق بیفتد: «آی سی یو» و «سی سی یو» بیمارستان فلان.

به همین سادگی درخواست حاوی همه چیز هست و هیچ ابهامی برای کسی که نامه را می‌بیند باقی نگذاشته است. البته یادمان باشد بیش و پیش از هرچیز نیاز است که «دوستی‌ها» و «مهربانی» ها بیشتر شود. چه خوب است مسئولین محترم هرچند وقت یک بار با همه فعالین رسانه که در فضای مجازی فعالیت می‌کنند جلسه و نشستی داشته باشند. البته بدون تکلف و عکس و گزارش. نیاز نیست که همه چیز به درخواست مقامات بالادست و برای ارسال گزارش انجام شود. ما در یک جامعۀ به هم‌پیوسته زندگی می‌کنیم. باور کنید و باور کنید که سرنوشت هرکدام از ما مثل بند ناف به همدیگر وصل است. سرنوشت هر دو نفر چه آشنا چه بیگانه به هم مربوط است. بنابراین بی‌تفاوتی به دیگری و جامعه در درجه نخست به ضرر خود ما تمام خواهد شد.

از همۀ این‌ها گذشته و به صورت مشخص به نظر می‌رسد این روزها بیش از هر زمان دیگر سازمان‌ها و ادارات دولتی خود را بسان جزیزه‌ای مستقل فرض کرده‌ و تافته‌ای جدابافته و سرخوش بر جریان مواج جامعه نشسته و هیچ نیازی از مردم به دل راه نداده و احساس نمی‌کنند.

ارتباط و تعامل سازمان‌ها با مردم و نهادهای مردمی در حداقل ممکن و هیچ وظیفه‌ای نیز بر پاسخ‌گویی یا اقناع عمومی بر ایشان متصور نیست. در این شرایط مسئولیت بالاترین مقام سازمان از همه بیشتر است. وی موظف است به صورت دائم اوضاع و احوال داخلی سازمان و نحوه ارتباطات با مردم را بررسی کرده و مشکلات و آسیب‌ها را شناسی نموده و برای یافتن راهکار بکوشد که البته چنین اراده‌ای در سطح سازمان‌ها و ادارات شهرستان دیده نمی‌شود و یا مردم از آن بی‌خبرند!

در هر صورت؛ اگر دنبال جامعه مطلوب هستیم – که گزیری جز این نیست- اگر دنبال این هستیم که عاقبت همه ما خیر شود؛ لازم است همه و همه مواظبت کرده و به همدیگر تذکر بدهیم! لازم است که منافع جمع و جامعه را بر منافع آنی و شخصی و خانوادگی خود مقدم بداریم! لازم است تسویه‌حساب‌های شخصی و گروهی و سیاسی را کنار گذاشته و با هم در یک گروه و خانواده و جامعه به آینده فکر کنیم! لازم است «دلخوری‌ها»، «کینه‌ها» و «دشمنی‌ها» را کنار گذاشته و برای گسترش «دوستی» و «مهربانی» و «برادری» تلاش کنیم. انشاءالله

✍عبدالمجید رفیعی برزکی


دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *