- شناسه خبر : 18692
مردم روبروی مردم/ فرآیند اداری را ساده کنیم
امروز برای دریافت یک استعلام شرکت خدماتی-خصوصی به راه و شهرسازی مراجعه کردم. به من گفته بودند 5 دقیقه کار دارد ولی وقتی نامه را تحویل دادم کارشناس مسئول گفت: «برو یک هفته دیگر بیا». بین من و ایشان بحث بالا گرفت و کمکم به جاهای باریکی کشیده شد.
بیگانه با کارهای اداری نیستم. بررسی وضعیت یک «زمین» که اعلام شود «ملی» است یا نیست واقعاً برای راه و شهرسازی 5 دقیقه بیشتر کار ندارد ولی متصدی میگوید از این درخواستها زیاد است و در لابلای صحبتهایش گلایههایی از کمبود تعداد نیرو و کمی حقوق کارکنان نیز به گوش میخورد.
میدانم «حقوق» کم است. نه این که «حقوق»کارکنان دولت کم باشد. درآمد همه کم است. میدانم تعداد کادر اداری سازمانها هم به مرور کم شده است ولی باور دارم اینها منشأ و علت آسیبها نیست. مشکل جای دیگر است.
من دوستانی دارم که میتوانم کار خودم را در این اداره و آن اداره به سرعت پیش برده و گلیم خودم را از آب بکشم. ولی این کار درستی نیست. ما در اجتماع زندگی میکنیم و همه به هم مربوطیم. نارضایتی اجتماعی یک دفعه به وجود نمیآید. انباشت همین چیزهای خُرد و کوچک وقتی روی هم جمع شد تبدیل به ناهنجاری میشود. اگر به موقع جلوی آن را نگیریم سیل میشود و همه ما را با هم میبرد.
اگر فرایندها اصلاح نشود همواره در به همین پاشنه خواهد چرخید. قرار بود کاغذبازیها کم شود. ولی این قدر پیچ در پیچ شده است که یک کار ساده نفس ارباب رجوع را میگیرد.
از شما میپرسم چه ضرورتی دارد برای درخواست یک انشعاب برق؛ «اداره برق» به «جهاد کشاورزی» نامه بدهد. «جهاد کشاورزی» آن را به شرکتهای خدماتی و خصوصی تابعه بدهد. شرکت خدماتی با «اداره راه و شهرسازی» مکاتبه کند. «راه و شهرسازی» به شرکتهای تابعه پاسخ بدهد. شرکت خدماتی تشکیل پرونده بدهد. بازدید کند و نتیجه اقدامات را به «جهاد کشاورزی» منعکس کند. «جهاد کشاورزی» در کمیسیون مربوطه مطرح کند. پاسخ آن را به «اداره برق» ارسال کند. اداره برق به اربابع رجوع بگوید که برق میدهد یا نمیدهد.
قطعاً این فرایند نیست. این دستانداز پرپیچ و خمی است که بخش زیادی آن بیجهت به وجود آمده است. این همان کاغذبازی اضافی است که آگاهانه یا ناآگاهانه پیش پای ارباب رجوع قرار گرفته است تا حجم نارضایتی اجتماعی را بالا ببرد.
هرچند گفتوگوی بین من و متصدی «اداره راه و شهرسازی» برای یک کار پنج دقیقه به یک بحث و جدل نیم ساعتی تبدیل شد ولی در آخر به این نتیجه رسیدیم که مشکل از «من» و «ایشان» نیست بلکه از مدیرانی کارنابلدی است که مسیرهای پر پیچ و خم غیرضروری به وجود آورده و به این وسیله مردم را روبروی مردم قرار دادهاند؛
امیدوارم فکری به حال آن شود.