- شناسه خبر : 14574
«صنایع فولادی» ایجاد، توسعه و حمایت آری یا خیر؟
پایگاه خبری اهل کاشانم؛ علی خالوئی_ مدتیست مباحث «توسعه شرکت فولاد» در «دشت بیرمق کاشان»، نُقل محافل خاص و عام شدهست؟
آخرینش، شیرینکاریست که در جلسهی پرسش و پاسخ «ریاست محترم شورای شهر آران و بیدگل»، نقاب از رخ بدر میکشد.
ریاست محترم در جواب سؤال یکی از حضار «که نظرتان درباره این صنعت و یا توسعهی آن چیست؟ به صراحت بفرمایید آری یا خیر؟» ایشان جلسه را به نشانهی اعتراض ترک میکنند!
ذکر این سخن ما را به درازا میبرد، ولی باید برود، که شایسته و زیبندهست، مدیران شهری ما در برابر مطالبهگریهای بحق مردمان و کنشگرانی که ایشان را بر کرسی صدارت و ریاست و جوابگوی نشاندهاند، به قدری مداراتر، مسئولانهتر و محترمانهتر، رفتار نمایند.
به نظر راقم این سطور، پایان جنگ موافقان و منتقدان این صنعت را در جواب، سؤالات ذیل به آسانی میتوان، جستجو کرده، اعلام نمود.
در دورههای مطالعاتی یک، پنج و ده ساله با مشارکت شرکتهای معتمد و یا افرادی معتمد «فاکتورهای زیست محیطی» و حتی «اجتماعی – اقتصادی» حاصل از کارکرد صنایع فولادی برای منطقه را به شرح ذیل، جویا شد.
اگر برآیند مطالعات، مثبت بود که چه بهتر! شرکت به رسالت اشتغالزایی و شکوفایی صنعت منطقه ادامه دهد!
ولی اگر متأسفانه این نشد، یعنی سخن و گواه مدافعان نشد که بشود، مصداق آن سخن نیکوی ادب فارسیست که :
«یکی بر سر شاخ بن میبرید»…
۱- آیا فعالیتهای یکساله، پنجساله و ده ساله شرکت، بر «کمیت و کیفیت منابع آب زیرزمینی» تاثیر مخربی داشته است یا خیر؟ «چاههای پیزومتری» میتواند گواه مناسبی در کنار دیگر سنجندهها، بر این صحتسنجی باشد
۲- آیا فعالیتهای شرکت، (با بهرهگیری از تصاویر ماهوارهای)، «بر کیفیت و کمیت پوشش گیاهی» و مهمتر از آن بر«کاهش تنوع پوشش گیاهی» حداقل تا شعاع یکصد کیلومتری در قطاعهای مختلف تاثیر منفی یا مثبتی داشته است یا خیر؟
۳- آیا فعالیت شرکت در بازهای بالا، بر تغییرات «تنوع، کمیت و کیفیت جامعه خزندگان اندمیک» این دشت خاصه در «نوار ریگ بلند» که زیستگاه حداقل سه گونه خزنده اندمیک است، متأثر بوده است یا خیر؟
۴- آیا این فعالیتها در بازههای یاد شده، بر «زندگی، تولید مثل و بقای پرندگان اندمیک» همچون «زاغ بور» و«هوبره» که به قطع از مواهب خداوند برای ساکنان این دشت است، را در پیداشته است، یا خیر؟
۵- آیا فعالیتهای شرکت در مطالعات تغییرات «کمی و کیفی خاک سطحی» ، تغییرات در سطح «باروری محصولات باغی و زراعی» ، تغییرات در «سلامت محصولات باغی و زراعی»، تغییرات مخرب «اقلیمی» و «گرمایش زمین»، تغییرات در «تولید، افزایش و یا کاهش بادهای محلی»، تغییرات در «تراکم ابرهای محلی» ، تغییرات در «درصد رطوبت جوی محلی» ، تغییرات در «افزایش گرمایش خاک و آب» و دهها مطالعات اين چنینی، تاثیرات مخربی داشته است یا خیر؟
۶- و در آخر اینکه، آیا فعالیتهای شرکت مذکور، بر «زندگی ساکنین جانوری و گیاهی عرصههای زیست محیطی» حاشيهی این شرکت اعم از منطقه «شکار ممنوع یخاب» و «نوار ریگ بلند» تأثیرات تخریبی داشته است یا خیر؟
البته «مطالعات کامل اجتماعی – روانشناسی»؛ نیز میتواند در کنار این مطالعات زوایای تاریک این صنعت و تاثیرات آنرا بر انسان و محیط زیست اطراف آن، روشنتر نماید.
اینکه در قبال ایجاد اشتغال، برای اهالی شهرستانهای کاشان، آران و بیدگل، نوشآباد، ابوزیدآباد ، و روستاهای منظومهی آنها، روح و روان ساکنان آن، در قبال اضمحلال منابع حیاتی،(آب و خاک) آیا با مخاطره میافتد یا خیر؟
و یا اینکه، مدیریت شرکت چقدر از توان نرمافزاری و کارشناسی (مهندسین و تحصیل کنندگان) ساکنان این دشت بجای بهرهوری از نیروهای کار و کارگری بهره جسته است؟
و یا اینکه، در راستای ایفای «مسئولیتهای اجتماعی»، دانشی به ساکنین تزریق نموده است؟
عرصههای طبیعی را احیا کرده است؟
مرتع و یا جنگلی را تولید و یا توسعه داده است؟
و اما اعلام رؤسی از این دست مباحث، کنکاشی فراتر، میطلبد که در حوصلهی این مقال نمیگنجد.
و سخن آخر:
اینکه، اگر مجموع برآیند این سؤالات، خاصه «مطالبات زیست محیطی» مثبت شد، که امیدواریم بشود! دلمشغولیهای مدیران و کنشگران زیستمحیطی بيهوده خواهد نمود!
و الا، اگر که نشد،
که، تصور عموم بر اینست که نشود!
مدیران بومی، استانی و صاحبان شرکت، خوب آگاه باشند که:
«یکی بر سر شاخ بن میبُرید
خداوند بُستان نظر کرد و دید
بگفتا، کان مَرد، بَد، میکُند
نه بَر ما، (من) که برجان خُود میکند»