در نبود حاکمیتِ «شکارچیان طبیعت» (جغدکوچک نوش‌آباد) چه بر سر طبیعت می‌آید

اهل کاشانم، علی خالوئی، کنشگر محیط زیست و لیدر طبیعت‌گردی

هشتم اسفندست، کاشان خبرگزاری مهر، به نقل از مدیرکل بحران استانداری اصفهان از اجرای: «دو هزار هکتار عملیات لانه کوبی[جوندگان] در [تاغزارها یا همان جنگل‌های دست کاشت شهرستان] آران و بیدگل برای پیشگیری و کنترل بیماری سالک [بعنوان پروژه‌های بیابان‌زدایی] ‌» خبر می‌دهد. پایان نقل قول.


اپیزود نخست:
قرارم‌ست، درباره نقش «شکارچیان طبیعت» بخصوص، جغدها بنویسم.
ولی ابتدا باید مقدمه‌ای عرضه نمایم.
از خیلی قبل‌ترها؛ کشاورزی، دامداری و مرتعداری‌مان را، ناموزون، گسترش دادیم.

در نبود گیاهان مراتع، باعث شدیم،
خرده خرده، رطوبت سطح زمین‌مان کاهش یابد.

ریزگردها، بیشتر و بیشتر شود،
بیابان‌های‌مان، گسترش یابد،
چاره‌ی کارمان را در «جنگل‌کاری‌ها» و بیابان‌زدایی» یا «مبارزه با بیابان» یافتیم.

شوربختانه، گونه‌های زیستی جدیدِ ناموزون،
در زیراشکوب جنگل‌های دست کاشت،
بیشتر و بیشتر شد،
طغیان کرد،
شدند آفت،
شدند بیماری،
شدند عامل گسترش بیماری‌ها،
شدند عین طغیان،
باید طغیان را، مهار می‌کردیم،
لذا هزینه کردیم،
آن‌هم از جیب خودمان،
جوندگانی را که بوجود آورده بودیم،
دوباره باید،
نابود می‌کردیم،
شده بودند،
عامل بدبختی،
عامل بیماری، 
عامل دل‌ناگرانی بخش بزرگی از جامعه؛

تا مثلأ از شر سالک و سالک‌های دست‌سازِ خودمان، در امان باشیم.
ناچاراً باید بوسیله رویکردهای بحرانی، باید مداخله می‌کردیم، تا جلوی بحران در بحران را بگیریم،

در نتیجه،
هزینه‌های بیابان‌زدائی‌مان، زیادتر و زیادتر شد.

در نتيجه، و بازهم هزینه کردیم و الان بازهم هزینه می‌کنیم.
این دور تسلسل، شاید دور باطلی‌ باشد، که حاصل دخالت‌های ناآگاهانه خودمان است در طبیعت.

این اواخر حتی گونه‌های که می‌توانستند، در  مبارزه‌ات بیولوژیکی به کمک‌مان بیایند را،
یا با خوردن لاشه‌های سمی جوندگان، مسموم کردیم؛ یا توسط ایستگاه‌های تجمع پسماند، رویه تغذیه‌شان را از شکارچی‌گری، به «مردارخواری» و یا «زباله‌خواری» تغییر دادیم.


این نبود مگر حاصل «تجمل‌گرایی در زیستن» و «تغذیه‌ی ناصحیح» و شد آنچه که نباید می‌شد، «سموم و کودهای شیمیایی» شدند، نقل و نبات سر سفره‌هایمان غافل از اینکه همین کوچولوهای خالدار در کنار دیگر اعضای طبیعت می‌توانستند، هم بهداشت و سلامت‌مان را تأمین کنند و هم قفلی بر منابع مالی جیب‌های‌مان باشند.

براستی، آیا وقت آن نرسیده است روابطمان را با طبیعت تغییر دهیم.

اگر از همان اول، هزینه‌های‌ آموزش نکنیم، قطعاً در آخر، هم هزینه ابتدایی را چندین برابر خواهیم پرداخت، و هم سلامتی‌مان را هزینه خواهیم کرد.

از جغد کوچک خالدار دشت کاشان (نوش‌آباد)، [که در معرض خطر انقراض هستند]
تا جغدهایی که زندگی‌شان درگیر خرافات ما انسان‌ها شده، تا جغدهای که می‌توانند، چه نقش‌های کلیدی  در سلامت طبیعت داشته باشند،
در یادداشت بعدی بیشتر خواهم گفت.
از این‌که هرچه طبیعت سالم‌تر باشد،
ما سالم‌تر خواهیم بود.


دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *