جاده‌ی ورامین – دشت کاشان یکی از جاده‌های مرگ حیات وحش ایران لقب خواهد گرفت!

علی خالوئی کنشگر حوزه محیط زیست و منابع طبیعی

در خبری از دیده‌بان کویر آمده‌ست: «تاکید رئیس مجمع نمایندگان استان تهران بر تسریع راه مواصلاتی ورامین به آران و بیدگل و کاشان»

«پارک‌های ملی ایران» هم‌چون وسعت‌شان، بسیار محدودند، ۳۱ پارک و مساحتی حدود دو میلیون هکتار.

این دومیلیون بخشی از تمام «اندوخته‌های زیست محیطی» یا «تنوع زیستی» کشور عزیزمان ایران را، یک تنه بر دوش می‌کشد.

در صفحه‌ی اینستاگرامی «حیات وحش توران»، یک کلیپ ۵۲ ثانیه‌ی مرتبط با «پارک ملی توران» منتشر شده‌ست.

شاید که خیر قطعأ ده‌ها مقاله، نشریه و کتاب نمی‌تواند بخوبی این ۵۲ ثانیه زیاده‌خواهی‌های ما انسان‌ها در تخریب طبیعت را، این‌چنین به تصویر بکشد.

لطفاً به اجزای این کلیپ، خوب توجه فرمایید: یک تک درختچه‌ی جنگلی و تکه سنگ جلوی آن. سکانس‌ها دقیقاً از همین یک نقطه‌ی ثابت ثبت و برداشت شده‌ست.

وجود سگ‌های گله، گوسفندان گله، چوپان، جاده‌ و ماشین‌های معدن‌کاوی، در کنار یوزپلنگ ایرانی حقیقتاً به زیبایی خطر تخریب زیستگاه و قتل را، به تصویر می‌کشد.

فاکتورهای بالا هریک جداگانه، یا باهم بخوبی توانسته‌اند «حیات وحش ایران» بخصوص حیات یکی از زیباترین «گربه‌سانان جهان»، «یوز ایرانی»، را به جد به چالش بکشند.

قطعاً متوجه می‌شوید چگونه یک جاده، (لطفاً شما بخوانید جاده‌ی گرمسار به آران و بیدگل و کاشان)؛ می‌تواند چگونه یک تنه نسل یوزها، نبکاهای شمال دشت و زیستگاه‌ هوبره‌ها را بیش از پیش به مخاطره بیاندازد.

نمی‌شود از نقش جاده‌ی ۳۶ کيلومتری میامی – سبزوار در قتل حداقل هشت «یوز ایرانی» غافل شد.

حالا داریم چکار می‌کنیم!
از گرمسار به دشت کاشان!!! ،
آن‌هم از مابین یکی از بکرترین زیستگاه‌ها، ۱۱۰ کیلومتر نقاط مرگ را گسترش می‌دهیم.

قطعأ این جاده می‌تواند تکمیل کننده «جاده مرگ و نقش قاتل تمام عیار» را بخوبی ایفا کند.

آقایان! این جاده‌ی مواصلاتی حاشیه‌های امن دو زیستگاه «پناه‌گاه حیات وحش یخاب» و «پارک ملی کویر» را ناامن کرده به چالش خواهد کشید.

قطعاً دوپاره کردن یک زیستگاه به نفع نه تنها طبیعت، که ما انسان‌ها هم در آخرالامر، نخواهد بود.

ای کاش ریاست محترم مجمع نمایندگان استان تهران که اینجانب افتخار هم‌ولایتی ایشان را داریم، مشاورانی داشتند و ایشان را از این مسیر پرخطر انحلال زیستگاه یوز ایرانی پرهیز می‌دادند.

ای کاش هم ولایتی بزرگوار ما ترتیبی اتخاذ میفرمودند، تا نام نوشاباد بر جاده مرگ گره نخورد.

نقش جاده‌سازی در کنار معدن‌کاوی و گله‌داری در انقراض‌‌ها، انکارناپذیر ست.

البته راه‌کارهای هم هست که شما خواننده محترم نیز بتوانید به حیات وحش کم رمق ایران کمک کنید.

کم «گوشت‌خواری» یا «گیاه‌خواری»، از گسترش «گله‌داری» می‌کاهد.


دیدگاه شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *