- شناسه خبر : 20463
برای دکتر فرهاد؛ «گویا به خواب شیرین فرهاد رفته باشد»
▪️همه را به اسم کوچک صدا میزد و اصرار داشت که او را بی عنوان و تعارف، فرهاد، صدا کنی.
▪️همیشه لپ تاپ و کولهاش را به دوش داشت و با آنها همهجا حاضر میشد.
▪️عادتش این بود که تا به دوستی میرسید؛ شانهاش را میبوسید.
▪️مدیر بین الملل دانشگاه که بود خیلی تشریفات بین المللی و به ویژه اهمیت پرچم را یادآور میشد.
▪️عاشق کوه، طبیعت و نخجیرگاه بود و دم آخر هم در ارتفاعات سمنان، قالب تن بر دامنه کوه گذاشت و مرغ روح به آسمان فرستاد.
▪️رشتهاش مهندسی شیمی بود. خیلی دوست داشت در میدان عمل، در حوزه تخصصیاش گامی و اقدامی داشته باشد از صنعت نفت و گاز تا انرژی و … .
▪️دلواپس وضعیت آب و منابع آبی منطقه بود و سالها در این حوزه کوشید و جوش و جزع داشت.
▪️بی تعارف و بیتکلف بود حتی در پشت تریبون، همایش ها و مواجهه با مسئولان این بیپیرایگی را حفظ میکرد. گاه وقتی در جلسات رسمی، مسئولان عالی و ازجمله رؤسای وقت دانشگاه را با اسم کوچک صدا میکرد؛ به یکباره جلسه رسمی به نشست صمیمانه تبدیل میشد.
▪️با اینکه سالها در بیرمنگام انگلیس، زندگی، تحصیل و تدریس کرده بود؛ اصالت کاشانیاش، پیدا و هویدا بود.
▪️خاطراتی که از فرنگ داشت به شیوایی و شیرینی تعریف میکرد.
▪️به دلیلی اختلالی در حقوقش پیش آمدهبود اما پیگری هم نکردهبود؛ وقتی دلیل را پرسیدند؛ گفت: فکر کردم دانشگاه الان بودجه کافی ندارد.
▪️در این دنیای ماده و مادیات، او برای جمع مال، تقلای زیادی به خودش نمیداد.
▪️در جمع دانشجویان در تالار آزادی، همسرش را با صمیمیت و محبت به همه معرفی میکرد.
▪️دانشجویان را به گرمی مینواخت و سبد سبد مهر و عاطفه ارزانی آنها میکرد. گل لبخند، مطایبه و جدیت را توأمان داشت.
▪️حیف که نیکان زود میروند و فرهاد عزیز(دکتر محمد رضا مزدیان فر، عضو هیأت علمی گروه مهندسی شیمی دانشگاه کاشان)، در شصتمین سال زندگیش در اوج شادابی و سرزندگی رفت.
▪️غمزدگی در سوگ کسی که دوست داشت همیشه، همه را شاداب ببیند؛ شاید خیلی وصله همرنگی نباشد پس با امید و آرامش، دلشادی آن سرا را برایش تمنا میکنیم.
▪️راستی او از نوشته های اینچنینی خیلی خوشش نمیآمد و بیشتر پیامهای صوتی را دوست داشت؛ درست همانگونه که از تعارف و تمجید بیزار بود.
▪️روحش شاد. یاد و نامش ماندگار. عنایت پروردگار در قبر و قیامتش همراهش باد.